صدر
بسمالله
وقتی از شرح صدر حرف میزنیم... یعنی یکقدم بعد از صبر و گذشت.
الان فکر میکنم حضرت موسی (علی نبینا و اله علیهم السلام) موقعی که به پیامبری مبعوث شدند، چقدر دعای خاصی کردند و چیز مهمی از حضرتحق خواستند: رب اشرح لی صدری...
فرعون گردن او، حق پدری داشت. او را بزرگ کرده بود، حالا باید میرفت و مقابل فرعون میایستاد. مقابل پدرش... از خدا شرحصدر خواست. خدایا به من شرح صدر بده... یادم نرود او پدرم بوده، در حقم پدری کرده... درست است که دشمن توست، اما خوبیهایش یادم نرود.
شرح صدر، امتحان سختی است، خصوصاً درباره پدر و مادر... اینکه اگر پدر و مادر در حقمان بدی کردند، یادمان نرود پدر و مادرمان هستند.
بزرگ شدم، اما قبولم نداشتند...
قد کشیدم و طردم کردند.
در ادامه پستِ قبلی، میرسیم به شرح صدر.
گذشت یعنی از بدیهای دیگران چشمبپوشیم و عبور کنیم.
شرح صدر یعنی نه فقط از بدیهایش عبور کنیم، خوبیهایش را ببینیم و یادآوری کنیم. نه فقط ببخشیم و بگذریم، بلکه ولو در حقِ ما بدی کرد، همچنان دوستش داشته باشیم.
آدمِ باگذشت، اگر به معنای واقعی بگذرد، بدیهای طرف مقابل را فراموش میکند. اما اگر به مرحله شرحِصدر برسد، خوبیها را جایگزین بدیهایش میکند و همچنان او را دوست دارد، عمیق و دوستداشتنی و خاص.
مادر و پدر ما عمری برایمان زحمت کشیدند. هر کاری هم بکنیم، هر زحمتی بکشیم، منتی گردنمان ندارند. نمیگویم سعی نکنیم حل بکنیم، اما اگر نشد، نتوانستیم، از هر راهی رفتیم و نتیجه نداد... مرتب بگوییم و بخوانیم:
رب اشرح لی صدری...
یعنی آنقدر سینهام گسترده شود، که فقط خوبیها را ببینم و نه بدیها
شاید راهش همین است، شاید امتحانی است که به شرحِصدر برسیم. به قول حاج آقا پناهیان، هر تمرین ورزشی یکی از عضلهها را تقویت میکنه و هر امتحانِخدا هم برای تقویتِیکی از عضلههای روح ماست...
چه متن خوبی بود واقعا ممنون از مطالب قشنگتون😍
استفاده کردیم🥰ان شاءالله بتونیم تو زندگی پیاده کنیم