بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

بگذریم

۱۴۰۲/۰۲/۸

بسم الله الرحمن الرحیم

نمی‌دانم نوشتن این پست، درست هست یا نه؟!

حرف درستی است، ولی عوارض دارد.

 اینجا از حب دنیا گفتم، حرف زدم، مثال آوردم. اما گاهی حب دنیا برای ما پول، مقام و وسیله نیست. آدم‌ها هستند. در روانشناسی می‌گویند تله رهاشدگی. اینکه می‌خواهیم همیشه همه عزیزان مان، دقیقاً کنارمان باشند. سخت‌گیرانه‌اش می‌شود پدرهایی که دختر شوهر نمی‌دهند، مادرهایی که پسرهایشان را زن نمی‌دهند. یعنی علنا نمی‌گویند، اما آنقدر سخت می‌گیرند و شرط می‌گذراند که نهایتش می‌شود تنهایی فرزند. مثلاً شهرستان نمی‌دهند، راه دور نمی دهند. حتی شرط می کنند در تهران، در فلان نقطه باید زندگی کنند.

این از پدر و مادرها...

که این هم حب دنیاست. بچه عزیز است، نور چشم است، خواستنی‌است، ولی... مال پدر و مادر نیست.

حالا از طرف دیگر، بچه‌ها به پدر و مادر گیر می‌کنند. همسرها به هم وابسته می‌شوند. انگار عمر ابد دارند و باید تا ابد پدر و مادر یا همسرشان کنارشان باشند. عزیزشان زمین‌گیر شده، حتی گاهی دور از جان همه، زندگی نباتی دارد. گاهی زجر می‌کشد... اما ما آنقدر خودخواهیم که ایشان را برای خودمان می‌خواهیم. که باشند، همین...

به زجر پدر فکر نمی‌کنیم، به عذاب مادر توجه نمی‌کنیم. به ذره ذره آب‌شدن همسر دقت نمی‌کنیم. فقط شفا می‌خواهیم. شده است از عزیزمان، دل‌بکنیم و بگوییم خداوندا راضی‌ام به رضایت؟!

حرفش راحت است و عملش سخت است. نه اینکه تلاش برای بهبودی نکنیم. نه! تلاش کنیم، بدویم، همه توانمان را بگذاریم، اما گیر نباشیم. بگوییم خداوندا! اگر خیرش به رفتن است، ببرش...

گاهی تا سال‌ها زجر عزیزمان را می‌بینیم و حاضر به دل‌کندن نیستیم. قطعاً رابطه دوهمسر عمیق‌تر است. اگر همسری به رفتن همسرش، راضی نباشد، همسرش می‌ماند با رنج، با مشقت، سختی...

یاد کتاب اینک شوکران افتادم: (جانبازان شیمیایی به روایت همسر شهید)

چقدر اطرافیانمان را برای خودمان می‌خواهیم و چقدر برای خودشان!؟

باورکنیم خدای متعال، جبران می‌کند.

باورکنیم تنهایی‌مان را او پر می‌کند،

باورکنیم کمکش می‌رسد،

باور کنیم...

پ.ن:

نسخه پیچیدن، کار سختی است. إقرا کتابک و کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا 

والعاقبةللمتقین

  • حاج‌خانوم

دلبستگی

دل‌کندن

وابستگی

گیر

نظرات (۶)

  • شاگرد خیاط
  • خدائیش در این زمینه من خوبم.

    وقتی دیدم مامان برای نفس کشیدن  چه زجری می کشد گفتم خدایا من دل کندم بردار ببرش اون حیات

    و هرچیم دنبالش گریه کردم گریه ی شکایت نبود...گریه ی شوق بود شاید حتی

    پاسخ:
    سلام عزیز
    خدای متعال رحمتشان کند...
    گریه دلتنگی، اشکالی ندارد.

    پیشفرض این متن اینه که دلبستگی به کسی، بر زنده موندن یا مردن اون آدم تاثیر گذاره. درحالیکه این فرض ممکنه کاملا توهم باشه. گاهی اگر به ریشه‌ی اعتقاداتمون دقیق فکر کنیم، می‌بینیم پایهء درست و حسابی‌ای نداره.

    پاسخ:
    سلام علیکم
    بر اجل قطعی نه، ولی بر اجل معلق، اثر دارد. همانقدر که صدقه، قربانی، خیرات و دعا، اثر دارد. این دلبستگی، منشأش دعاست که مؤثر واقع می‌شود: الدعا یرد القضا...

    حتماً جنابعالی با همین افکار، رسیدید به این نقطه که نباید نماز خواند؟؟!
  • حامد خواجه
  • عمده مصائب انسانی از خودخواهی؛ و این که شما بازگو کردید هم نمونه‌ای از آن.

    خدا به ما توان ندیدن خود را بدهد!

    پاسخ:
    سلام علیکم بزرگوار

    بله متأسفانه... ان‌شاءالله
  • سارا سماواتی منفرد
  • سلام

    واقعا چقدر اطرافیان و عزیزانمان را برای خودمان و خودشان می خواهیم؟

    جرات نداشتم تا حالا بهش فکر کنم ولی باید با ترسهایمان روبرو شویم ...

    همیشه می گم خدایا مرا آن ده که مرا آن به و راضیم به رضایت.

    ممنون از مطلبتون

    پاسخ:
    علیک سلام سارا بانو
    باید!
    خواهش می‌کنم.
  • صـــالــحـــه ⠀
  • فقط من باب تکمله:

    باید از خودخواهی و منیت بگذریم. وگرنه دوست داشتنِ آدم‌های خوب، گذشتنی نیست...

    دلبستگی و محبت همسر این شهید کم نشده... خالص شده.

    پاسخ:
    سلام بزرگوار
    حرف شما درست است، حقیر هم عرض نکردم از دوست‌داشتنی ها بگذریم. از خودخواهی بگذریم... از اینکه آدم‌ها را برای خودمان بخواهیم، نه خودشان... اینکه دوست‌داشتنی‌های آن‌ها برایمان مقدم شود، نسبت به آنچه خودمان دوست داریم.

    تعبیرتان درباره همسر شهید، خیلی خوب بود. ممنون

    سلام و درود

    بله درسته. خیلیا هستن به نماز اعتقادی ندارند.

     

    پاسخ:
    علیک سلام جناب
    بین مسلمانان، خیلی‌ها نیستند. نمی‌شود مسلمان بود، به خدای متعال اعتقاد داشت و از 24 ساعت، حاضر نباشیم 17 دقیقه به حضرت حق، اختصاص دهیم؟!

    بزرگواری حکایتی تعریف می‌کرد:
    شخصی وارد مسجد شد، نمازش را به تعبیر عامه، مثل کلاغ‌پر خواند، وقتی خواست بیرون برود، کسی پرسید: چی کار کردی؟ جواب داد: هیچ

    دوباره پرسید: این نماز بود؟ جواب داد، نه! فقط آمدم به خدا بگویم من یاغی نیستم.

    تفکری که در اسلام، آدم را برساند به بی‌نمازی! راه است یا بیراهه؟! فکر درست است یا غلط؟!

    اگر هم جنابعالی، پیرو ادیان دیگر هستید که حرفی در این میان باقی نمی‌ماند و شرمنده بحث به اینجا کشید.
    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.