روزنه نور
بسمالله الرحمن الرحیم
رسیدهایم به دو راهی، هر دو طرف نوشته طریقالعلماء
بزرگواری با همراهانش حرف میزند: راه سمت راست، نخلستانه، باصفاتره، قشنگتره. البته امکاناتش کمتره.
سمت چپی میرسه به جاده اصلی
همسفرها میآیند و راه میافتیم، ظلمات مطلق. هر چند آسمان مهتابی است و مسیر روشن است، اما جز صدای قدمها و نفسهایمان نمیشنویم.
جلوتر دوراهی است. اینجا دیگر علامت ندارد. کور سوی نور و صدای مداحی عربی از دور متوجهمان را جلب میکند. به همسفرها میگویم: به سمت صدا برویم. سر دو راهی، روی پایه چوبی، مربع فلزی عدد ۳ را نشان میدهد.
به هوای موکبی، به سمت صدا حرکت میکنیم. چند متر جلوتر، دو کودک با ظرف آب به استقبال میآیند.
با چند متر فاصله، مادر با جعبه آب روی زمین نشستهاست و پشتش، ماشین شاسیبلندی با چراغها و فلاش روشن، ایستادهاست.
و صدای ضبطش تا چند صدمتر دورتر شنیده میشود.
بهترین جا ایستاده بود، در دوراهی ظلمت، روزنه نور بودند. تنها کار تشکر بلندی بود تا به گوش پدر خانواده برسد: ما جور انشاءالله، رحم الله والدیک
خاطرات اربعین 1401
التماس دعا