شما کدام را انتخاب میکنید؟
۱۴۰۰/۰۲/۲۶
بسمالله
فرقی نمیکند صنم باشی یا کیمیا، یا بچهای که تازه نفس کشیدهاست...
- همه آدمها، استعداد هر کاری را ندارند! قرار نیست همه آدمها بلد باشند، هر کاری را انجام دهند. البته در علم روانشناسی امروز، بیشتر از استعداد، به پشتکار افراد، تکیهشدهاست. یعنی مهم این نیست که کسی استعداد کاری را دارد یا ندارد، مهم علاقه و پشتکار اوست. بروید دنبال علاقهتان... با پشتکار، به نوک قله دماوند هم خواهید رسید، حتی اگر دو پا نداشتهباشید.
- البته در ورزش، اگر بروید دنبال ورزشی که فیزیک بدنی متناسبی با آن ورزش دارید، زودتر به نتیجه میرسید. معمولاً هر ورزشی، استعداد بدنی خاصی را میطلبد. اگر در ورزش، بر روی رشتهای که استعداد داریم، سرمایهگذاری کنیم، خیلی نتایج بهتر و درخشانتری میگیریم. مثلاً چندسال پیش، مقالهای درباره اعجوبه شنا، مایکل فِلِپس (Michael Fred Phelps)، دارنده ۲۸ مدال المپیک در ۴ دوره بازیهای میخواندم. مقاله مذکور درباره استایل و نوع و طول استخوانهای او صحبت کردهبود و نتیجهگرفتهبود که او بهترین استاندارد بدنی را برای شنا دارد.
اما از آنطرف، فرهاد ظریف، یکی از بهترین لبیروهای تیم والیبال ایران بود. شاید آن زمانی که با قد ۱۶۷ سانتیمتر وارد والیبال شد، کسی فکر نمیکرد بتواند کاری انجام دهد، چه اینکه والیبال جزو رشتههایی است که قد بلند در آن جایگاه ویژهای دارد. اما با پشتکار توانست در چند دوره از لیگ جهانی والیبال، جزو دو سه نفر بهترین لیبروهای والیبال جهان باشد و در سال ۲۰۱۳ توانست عنوان بهترین لیبروی جهان را در جام بزرگ قهرمانان جهان (قهرمان قارهها) بهدست بیاورد.
در همین والیبال، البته در بخش پارالمپیک، چندسالی است که استعدادی ایرانی ظهور پیدا کرده است. مردی که تا قبل از ورود به این رشته، از خجالت و تمسخر دیگران، حتی پایش را از خانه بیرون نمیگذاشت. چون رشد غیرعادی قد داشت، و چهرهاش جالب نبود. اما ورودش به والیبال نشسته، او را خیلی زود به تیم ملی رساند و در المپیک، یکی از ستونهای تیم محسوب میشد. هر چند ما در والیبال نشسته، همیشه جزو مدعیان قهرمانی هستیم، اما حضور او، کار را راحت کرد، چون با قد غیرمعمولش، بلندی بیش از حد دست و پا، خیلی بیشتر از یک آدم معمولی، میتوانست زمین را پوشش بدهد. چه اینکه یکی از روزنامههای خارجی، از او به نام اختاپوستی یاد کرده بود که همه جای زمین را پوشش میدهد. مرتضی مهرزاد، الان یکی از چهرههای شاخص والیبالنشسته دنیاست.
- والدین خصوصاً مادرها باید به این باور برسند علیرغم اینکه آنها فرزندانشان رو به دنیا آوردهاند، برایشان اسم انتخاب میکنند، نامخانوادگی همسرشان، نامخانوادگی انهاست، حتی ممکن است از نظر ظاهری، و حتی رفتاری، شبیه آنها باشند، اما دلیل خوبی نیست که تصور کنند بچههایشان همانند آنان رفتار کنند و پایشان را درست جای پای آنان بگذارند؛ یا آمال و آرزوهایشان را دنبال کنند. خدا دستگاه کپی نداشته و ندارد. ایشان انسانهایی کاملاً منحصر به فرد، با علایق شخصی خاص و استعدادهای خاص هستند و هیچ دو نفری در این دنیا یک مسیر مشخص ندارند. اگر والدین مسیر زندگی رو تا اینجا به گونهای طی کردهاند، دلیل بر این نیست که او هم باید فقط این مسیر را برود یا اصلاً این مسیر را نرود. حواسشان باشد خدا به همه آدمیان، قدرت اراده، اختیار و انتخاب دادهاست.
- وقتی میخواهند دختر یا پسرشان را بزرگ کنند خودشان را از آنچه هستند، فارغ و رها کنند. مثلاً اگر الان زن خانه دار هستند، بگویند دخترمان قرار است مثل ما زن خانهدار بشود، پس دیگر لازم نیست مثلاً تحصیلات عالیه داشته باشد. یا اگر استعداد هوشی یا ورزشی خاصی دارد، بیخیالش بشوند، چون نهایت زنانگی، ازدواج، خانهداری و بچهداری است و اینکارها برایش مفید نیست و اتلاف وقت است. یا اگر زنخانهداری هستند که تحصیلات عالیه دارند، اما به هر دلیل، اعم از دلایل شخصی یا جبر اجتماعی، در خانه ماندهاند و دچار عقده کار در اجتماع شدند، نگذارند دخترشان به سمت کارهایی مثل آشپزی، کیکپزی و کار خانه و... برود و مدام در ذهنشان باشد که من به جایی نرسیدم، تو هم نمیخواهد این کار را بکنی. سراغ درس برو تا به درد جامعهات بخوری و برای خودت کسی شوی.
- این جمله را خیلی شنیدهایم: «جلوی ضرر را از هر کجا بگیری، منفعت است.» از هر کجا، البته برعکس آن را هم شنیدهایم: «آب که از سر گذشت، چه یه وجب، چه صدوجب!» شما میخواهید کُنشگر باشید یا منفعل؟ خودتان تصمیم بگیرید یا برایتان تصمیمبگیرند؟
- این توصیه، برای همه کسانی است که دنبال انتخاب رشته و شغل هستند. هر کاری را فارغ از آدمهایی ببینید که در آن رشته مشغول به کار هستند. ممکن است آنها روش زندگیشان را درست انتخاب نکرده باشند؛ نمیگویم تجربههایش را استفاده نکنید، اما اگر مثلاً درباره پزشکی تحقیق کردید، هم با پزشکی صحبت کنید که هم خودش موفق است و هم خانواده از بودن با او راضیاند، هم با پزشکی حرف بزنید که خانوادهاش از نبودن همیشگی او گلهمندند. علاثهتان را بخاطر اشتباه یک نفر در سبک زندگیاش در نطفه خفه نکنید...
مثلاً معلمی که کارش از زندگی مهمتر بوده و دو شیفت درس میداده و به بچههایش نمیرسیده است. یا پزشکی که آنقدر برای کارش اهمیت قائل بوده که هر شب هم فرزندش را نمیدیده یا برعکس، عاشق معلم ادبیاتمان بشویم که آنقدر مهربان است که دلمان میخواهد مثل او شویم، اما حوصله سر و کله زدن با دانشآموزان را نداریم. یا مثلاً دخترخالهمان خیلی خیاط خوبی است و علاقه داریم بعداً خیاط شویم، اما هیچوقت حوصله نشستن در یکجا و تمام کردن کاری، ولو در حد یکساعت را هم نداریم.
نتیجه: علایقتان را جدا از پدر و مادر و اطرافیان بشناسید. بعد ببینید چقدر این علایق، با روحیات فردیتان سازگار است... گزینههای ذهنیتان را باز کنید و همه چیز را ببینید. هیچ دو آدمی شبیه بهم نیستند، پس هیچ وقت هدفتان نباشد که یکی بشوید مثل الگوی زندگیتان، چون آن وقت هم خودتان را گم کردید، هم هیچ وقت مثل او نمیشوید.
تبصره۱: تحقیق کردید، تلاش کردید، جستجو کردید، یک رشته و شغل را برگزیدید. اما یکسال، دوسال در آن رشته وشغل، کار کردید و فهمیدید نه تنها استعداد ندارید، بلکه هیچ علاقهای هم ندارید. جلوی ضرر را از هر کجا بگیرید، منفعت است. تغییر مسیر بدهید. باورکنید آنهایی که از هر جا، مسیر را تغییر دادند، خیلی ادمهای موفقتری هستند تا اینکه همانمسیری را رفتند که از اول انتخاب کردند. شکست همیشه مقدمه پیروزی است.
تبصره۲: یک راه و مسیر را انتخاب کردید، بعد از چند سال بنا به تصمیم شخصی، یا جبر اجتماعی، مجبور شدید رهایش کنید. گاهی وقتها این دست حمایت خداست که میخواهد به شما بگوید راه را اشتباه آمدهاید. دوباره بررسی کنید، تحقیق کنید، شاید واقعا به این نتیجه برسید.
تبصره۳: هر کاری میکنید، جبر باشد یا اختیار، با رضایت انجام دهید، با خوشحالی، با عشق؛ درهای جدیدی رویتان باز میشود. شک نکنید... دوستی دارم که به علت دوری از خانواده،بعد از بچهداری، تصمیم گرفت فقط مادری کند. درس و کار را رها کرد. چند سال بعد، به علت کار همسرش، خیلی از خانواده دور شد. دیدار هر دوهفتهاش، تبدیل به سالی دوبار شد. اما تصمیم گرفت از همان فرصت غربت، بهترین بهره را ببرد... دوستان جدیدی پیدا کرد، کارهای جدیدی شروع کرد. فقط نیمه خالی لیوان را ندید، قسمتهای پر اش را دید و خدا برایش درهای تازهای باز کرد.
تبصره۴: در انتخاب کار، هدفتان پول درآوردن نباشد. هر کاری اگر درست انجام شود، درآمدزاست... حتی اگر فقط بلد باشید یک گلسر درست کنید.
خدا دستگاه کپی ندارد رو خوب اومدی
حرفات خوب خوب خوب بودن
ولی واقعا تربیت یه انسان سخته و لازمه که تلاش کنیم و طبیعیه که مادرا دلشوره داشته باشن و بخوان خصلتاشونو به بچه منتقل کنن