فیلم یا داستان؟
بسمالله الرحمن الرحیم
چندسال قبل، وقتی با پیشنهاد نیمهجدی نوشتن فیلمنامه، مواجه شدم، خیلی فکر کردم که میان داستاننویسی و فیلمنامه نویسی، کدام روش بهتری است، کدام عمیقتر است و کدام بهدردبخورتر...
در جمعبندیهام یه این نتیجه رسیدم که داستاننویسی، عمق بیشتری دارد. در فیلم یا سریال، نویسنده متن صرفاً خط سیر داستان و تا حدودی شخصیتپردازی را انجام میدهد. طراحی چهره، طراحی صحنه و هزار کار دیگر بر عهده متخصصین خودش است.
برای همین خواندن فیلمنامههای امروزی، بعد از دیدن فیلم یا سریالش، نه تنها جذابیتی ندارد، بلکه خستهکننده است و چیزی بر معلومات و دانستههای خوانندهای که فیلم یا سریال مدنظر را دیده، اضافه نمیکند.
و برعکس، اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی از کتابهای بزرگ، ادم را ترغیب میکند که اصلش را بخواند و با خواندن کتابهایی مثل بینوایان و... لذت کتاب دوچندان میشود.
نتیجه گرفتم برم دنبال داستاننویسی خودم.😊 کاری که تا امروز انجام نشدهاست.
*
و اما درباره کتاب مشهور بابا لنگ دراز
حرفم را پس میگیرم.
به شدت انیمه بابالنگدراز، جذابتر، قشنگتر و دلپذیرتر از کتابش بود. هر چند شاید کمکاری نویسنده است که دست نویسنده انیمه را بازتر گذاشته و باعث خلق سریالی جذاب شدهاست.
به هر حال اگر بین دو راهی دیدن انیمیشن یا کتاب گیر کردید، همان را ببینید کتاب جز یک سری خردهفرهنگهایی که با سنت و مذهب ما تناسب ندارد، هیچچیز بیشتر به شما نمیدهد.
والعاقبة للمتقین
سلام
شاید تفاوت انیمه بابا لنگ دراز با کتابش در این است که در انیمه، داستان را برای مخاطبین خاص بومی سازی کرده اند ولی در کتاب فقط به ترجمه اکتفا کرده اند.