بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

شخم‌خوردن

۱۴۰۰/۱۱/۱۰

بسم‌الله الرحمن الرحیم

کاش بعد ۱۱۸۲ سال، روزی طلوع خورشید مهربانی را به نظاره بنشینیم.
سلام خورشید زیبای جهان
باشد روزی که از پشت ابر بیرون می‌آیید، ما هم باشیم.

توقیع امام عصر: «... اما چگونگی بهره مندی از من در عصر غیبتم، درست همانند بهره مندی، از خورشید است؛ هنگامی که ابرها آن را از چشم‌ها بپوشاند...
شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۸۵، ح ۴.


این روزها دارد شخم می‌خورد.

همه‌اش

همه باورهایی که دانه دانه توی عمق قلب و جانم کاشته‌ام و گمان می‌کردم هر کدام درخت تنومندی شده است.

حالا دارد سرزمین قلب و جانم، شخم می‌خورد.

مطمئن نیستم ریشه‌هایش محکم است، همه‌چیز سر جای خودش است...

اما یقین دارم  ان‌شاءالله بعد از این شخم، ریشه‌هایش محکم‌تر از قبل، در عمق وجودم پخش می‌شود.

*

عمیقاً بابت این اتفاق، خوشحالم. اتفاق نیست، مسیری است که حضرت حق روبرویم قرار داد و کسی را به من رساند که به همه باورهای عمیقم، عمیقاً شک دارد.

اگر باورهایم عمیق است، باید بتوانم ثابتش کنم.

وگرنه آن باورها، دوزار هم نمی‌ارزد.

الهی تا اینجا به یاری خودتان آمده‌ام.

دوست دارم روزی همه وجودم، فقط مملو از حب شما باشد و لاغیر... (می‌دانم الان نیست، حب دنیا، حب خانواده، حب هزار چیز دیگه هنوز در قلبم هست.) و اگر کسی جز شما، وارد قلبم شده، به امر شما باشد و لا غیر...

باشد در این مسیر، رستگار شویم

ان‌شاءالله


پ.ن

1- پست دو ماه پیش ثبت شده‌است، نتیجه‌اش را فردا بخوانید. :)

2- یک زمانی گمان می‌کردم اینقدر درس دین خوانده‌ام که پایم نلغزد و از مسیر حق، منحرف نشوم. اما وقتی یکی از دوستانی که می‌شناختم و مدت‌ها هم‌صحبت بودیم و هم‌نظر و هم‌عقیده، بعد یکسال از دریافت پذیرش در مقطع‌دکتری دانشگاه‌های آن‌طرف آب، به عنوان کارشناس سر از شبکه‌های خارجی درآورد، مطمئن شدم که هیچ‌چیز جز نگاه حضرت‌حق، نمی‌تواند مرا در این مسیر نگه‌دارد.

الهی لاتکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا

هرچند هنوز هم دلم نمی‌خواهم باور کنم، او به اختیار همه معلوماتش را کنار گذاشته و هنوز ته ذهنم جای امید گذاشتم که برای حفظ جانش مجبور شده و دوباره برمی‌گردد.

اما...

والعاقبة للمتقین

  • حاج‌خانوم

اعتقادات

ایمان

باورها

نظرات (۱)

  • آویزوووووووووووووووون
  • از شخم خوردن که چیزی سر در نیاوردیم 

    بی صبرانه منتظر فردا هستیم:)

     

    پاسخ:
    سلام
    امروز رو هم بخون😊
    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.