برای اینده
بسمالله الرحمن الرحیم
در ادامه پست سنبلکردن، چند نکته تکمیلی هم درباره کاملگرایی عرض کنم:
۱- گاهی زمانِ انجام کار و تحویل به موقع ان، اهمیتبیشتری نسبت به کامل انجامدادنش دارد. بعضی از کارها زمان دارند، اگر در وقتش انجام نشود، دیگر به درد نمیخورد/کارآیی ندارد/ اثر مطلوب نمیگذارد.
مثلاً بر اساس نظر بسیاری از نقاشها، این نقاشیهای مجازی و کشیدنهای روی تبلت، دوزار هم نمیارزد و نقاشی یعنی کشیدن روی بوم!
در زمان شهادت شهید حججی، جناب آقای حسن روحالامین (از نقاشان خوشذوق و معاصر) طرحی از لحظه اسارت کشیدند که به شدت محبوب و دیدهشد.
سؤال: اگر به جای ابزار دیجیتال، سراغ رنگ و بوم میرفتند، این کار چقدر زمان میبرد، آیا در زمان خودش، منتشر میشد؟
۲- اگر کار، کارفرما دارد، فقط در حد خواسته کارفرما، کار را انجام دهید. معیار کمالگرایی در این کارها، کارفرماست، و لاغیر... استاندارهای خودتان را کنار بگذارید، بیخیال. سعی کنید کار را در مهلت مقرر و با نکاتی که او میخواهد، انجام دهید.
بسیاری اوقات بابت زحمت زیاد و رنج بیشتر، نه تنها تشویق نمیشوید، بلکه طعنه و کنایه نصیبتان میشود و انگ عدم زمانبندی هم به شما میخورد.
گاهی ۳۰% شما، همان ۱۰۰% اوست... بیخیال، کاری که میخواهد را تحویلش بدهید. (البته نه اینکه کار را سنبل کنیم!)
۳- کار تمامشده را رها کنید...اصلاحکلی، پیوست، تبصره یا دوباره از اول، نداریم. اگر بین کار و اصلاح آخر، فاصله افتاد، به قدری که شما در کارتان حرفهایتر شدید، و وقتی کار را برای چک نهایی فرستادند، از نظر شما، خیلی ضعیف بود، همان لفظ جادویی رو بهکار ببرید. (ولش کن!)
همان کارِ ضعیفشما، داوری و تأیید شده، اگر چیزی بلد هستید، تجربه بیشتری دارید در کارهای اتی استفاده کنید.
والعاقبة للمتقین
پ.ن
کمالگرایی را در حد اعلا تجربه کردم، همین فرمول بود که مرا نجات داد...
باید از کمالگرایی، به کامل گرایی برسیم.
سخت بود، اذیتشدم، حرص خوردم، خودخوری کرد، اما الان راحتم. اصلاً عادی نیست که به راحتی بتوان بیخیالش شد.
الحمدلله
واقعا پست خوب و مفیدی بود.
حیلی به درد من میخوره که به تازگی هم وارد شغلی شدم که میدونم کمالگرایی در اون به شدت وجود داره و آزار دهندهست.