بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

 بسم الله الرحمن الرحیم

بچه را در آغوشش گذاشتند. سرش را جلو برد، بوییدش، بوسیدش... اذان و اقامه را گفت؛ رو کرد به مهربان همسر و چشمانشان درخشید: «خودم عبدالله هستم، فرزندم نیز بنده‌ی همان خدای عظیم.»
و نامش را گذاشت عبدالعظیم...
و چه می‌دانست فرزندش، نه تنها پایش را جای پای جدش می‌گذارد و بخشندگی‌اش زبانزد می‌شود که او سیدالکریم بخوانند، بلکه هر چند پدرش امام نبوده، اما آن‌قدر مقامش در نزد امامان، گرامی داشته می‌شود که زیارتش را معادل زیارت حضرت ارباب بدانند.

آن‌قدر در پیشگاه خدای عظیم، خضوع کرد تا عظمت الهی در او نیز تجلی یافت. چقدر این نام برازنده‌ی اوست: حضرت عبدالعظیم حسنی.

میلادش مبارک.

  • حاج‌خانوم

حرم حضرت عبدالعظیم

سیدالکریم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.