طلبکارِ انقلاب
بسمالله الرحمن الرحیم
جانباز بود، اسیر بود ۶۰ ماه در زندان دموکراتها و کوملهها. نیروی اطلاعات سپاه بود، خانوادهاش چقدر در مدت اسارتش، رنج دیدند و این رنجها تمام نشد. وقتی آزاد شد، به او برچسب جاسوسی زدند تا وقتی عملیاتی را در عراق اجرا کرد و پاکدستی ثابتشد.
خواست با همان تن رنجور و زخمی باز هم در راه انقلاب جانفشانی کند، این بار همسرش نگداشت.
حقوقش کلا قطع شد و شد قبر کن! اگر قرار است کسی ادعا کند که از سفرهانقلاب، طلبکار است، امثال اوست که همهچیزش را در راه انقلاب داد.
شهید امیر سعیدزاده، سنیمذهب بود، مگر مهم است؟! او سعید بهدنیا آمد، سعادتمند زیست و سعید از دنیا رفت.
وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا (سوره مبارک مریم ـ آیه 15)
ﻭ ﺳﻠﺎﻣﻰ [ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ] ﺑﺮ ﺍﻭ ﺑﺎﺩ، ﺭﻭﺯﻯ ﻛﻪ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭﺯﻯ ﻛﻪ ﻣﻰﻣﻴﺮﺩ ﻭ ﺭﻭﺯﻯ ﻛﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻪ ﻣﻰﺷﻮﺩ.
پ.ن
۱- عصرهای کریسکان را بخوانید... روایت بخشی از سختیهایی که برای انقلاب کشید شده و ما بیخبریم؛ آنقدر بیخبریم که حتی رهبر انقلاب در تقریظ کتاب مرقوم کردند:
۲-کلی فکر و ایده برای امرزو داشتم. اما چهارشنبه وقتی خبر شهادت این بزرگ مردِ کُرد را شنیدم، بیخیال همه برنامههایم شدم تا به احترامش، یادی از او کنم. درست است که در خبرها، نوشتند وفات و درگذشت، اما آنقدر این بزرگ مرد شکنجه شده که بعید میدانم جز آثار همان قساوتها، فقدانش دلیل دیگری داشتهباشد.
3- فعلاً هستم تا یار که را خواهد و میلش به چه باشد.
واقعا چقدر حیف :(