بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

تکیه‌گاه

۱۴۰۰/۱۱/۲۶

بسم الله الرحمن الرحیم

اولویتش بود، پیش هر کس بود و هر جا که بود، تمام قد می‌ایستاد و دستش را می‌بوسید. فقط فرودگاه دنبالش نمی‌رفت. باشرمندگی پیغام می‌فرستاد: اگر من بیایم، ۵۰ نفر هم باید دنبالم بیایند و آن‌وقت شما اذیت می‌شوید... کلی سفارش می‌کرد که ویلچر یادت نرود.

ماشینِ‌ پدر که جلوی ساختمان ترمز می‌کرد، همانجا ایستاده‌بود و بعدش، کسی حق نداشت حتی در حد گرفتن انگشت‌پدر، کمکش کند.

تشریفات، طبقه دوم بود با ۲۵ پله، چقدر طول‌می‌کشید برسم بالا، شاید یک‌دقیقه. اما برایش، مهم قدمِ پدر بود، حالا می‌خواست یک‌ربع طول بکشد یا ۴۵ دقیقه.
*
احترام به پدر، در قاموس این مرد برایم معناشد. حتماً اثر دعاهای خیر پدر بود که فقط چند ماه بعد از رحلتش، پسرش، ولی‌امر کل مسلمین شد: امام خامنه‌ای.

  • حاج‌خانوم

احترام

احسان به والدین

رهبری

نظرات (۲)

  • سارا سماواتی منفرد
  • فالله خیرحافظا و هو ارحم الراحمین

    آمین

    پاسخ:
    سلام
    امین
  • آویزوووووووووووووووون
  • مطیع امرش باشیم صلوات

     

     

    پاسخ:
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین و أیّد قائدنا الخامنه‌ای
    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.