ضد ولایت فقیه
۱۴۰۰/۱۱/۴
بسمالله الرحمن الرحیم
مولای مهربانم
از پدرتان شنیدم که مردم در آخرالزمان، غربال میشوند و تهشان فقط به اندازه چند کفدست نان، میماند. اقاجان دستمان را بگیرید که در فتنههای آخرالزمانی، از الک الهی پایین نیفتیم، ریز نشویم، حل نشویم. بمانیم.
سلام علی آلیاسین
- یادم میآید ان وقتها که بابا نمازجمعه میرفتم و بین خطبهها، فریاد میزدیم: الله اکبر الله اکبر خامنهای رهبر مرگ بر ضد ولایت فقیه... تا ۵ سالگی بیشتر توی نمازجمعه مردانه، راهمان ندادند. نمیدانم میدانید یا نه، انوقتها پسر بچه تا ۷ سال را زنانه راه میدادند و دختربچهتا ۷ سال را مردانه. مادر برایمان چادر آستیندار دوختهبود، و با چادر خانمتر، باوقارتر میشدیم و از سنمان بزرگتر،
(اولین بار که چادر معمولی مادر برایم دوخت، توی آسمانها بودم و الحمدلله و المنه بعد از این همه سال، حتی یکبار بدون چادر بیرون نرفتم. فقط حیاطخلوتمان خانه پدربزرگ و موقع بازی بود که چادر را کنار گداشته و میدویدیم. از ۷ سالگی تا ۱۴ سالگی، بعد از ورود به دبیرستان، دیگر تکرار نشد و چادر، ناموسم شد. الحمدلله ربالعالمین)
- آنوقتها نمیدانستم ضد ولایتفقیه یعنی چه! همه میگفتند، من هم تکرار میکردم. بزرگتر شدم، تکبیر را حفظ کردم... دبیرستان معنای ولایت را فهمیدم، شقوقش را، ریزهکاریهایش را... اینکه چه کسی میشود ضد ولایتفقیه!
- اولین بار که رفتم بیت، ۱۷ سالم بود. سوم دبیرستان... نورانیت سید حسینی مرا گرفت. دوستداشتم ساعتها میشد، مینشستم و فقط نگاهشان میکردم. اصلاً کاری به همه انچیزی که تا به آنروز خواندم، نداشتم. نورانیت، عظمت ایشان، مرا گرفت. حالا اسمش را میگذارند کاریزما... و نمیفهمند نور معنویت، چه میکند.
- دانشگاه، من بودم و بسیج، اولش... کسی سراغ بسیج را میگرفت، همه مرا نشان میدادند. نه که قبلاً نداشتیم، ظاهراً داشتیم، ولی به دوره ما نرسید. موقعی که وارد شدم، چیزی به عنوان بسیج نبود. خون دلی خوردم تا دوباره کارها روی غلتک افتاد، البته خودم را کنار کشیدم تا بچهها کار کنند و جلو بروند و انصافاً خیلی خوب بود.
- سیاسیکردن بچهها از یک بُرد بریده جراید شروع شد، رسید به برد بزرگتر، و اخرش خیلی شیک، بزرگترین برد دانشگاه، در بهترین نقطه را خودم علم کردم.😅
- تتمه کارم دکور جشن فارغالتحصیلی بود، یک کتاب بزرگ به مساحتش ۲ متر در ۲ متر بود و ارتفاعش، یادم نیست... چند ورق یونولیت روی هم چسباندم و برش زدم، سمباده... تا کار شبیه یک کتابِ باز شود. سمت راست حدیثی را نوشتم و سمت چپ، نوشتم: سیزدهمین جشنفارغالتحصیلی... بله شیطنت کردم که دکور، تبدیل به دکور ثابت نشود. انقدر اذیتم کردند در ساختش، که اگر کسی خواست سالهای بعد استفاده کند، مجبور شود یک طرف را رنگ کند و دوباره بنویسد. که ظاهراً هیچوقت نشد.
- شور کار فرهنگی و جست و خیز، مال دوران کارشناسی است، بعد تمام شد. دو مدرسه هم پیشنهاد شد، رفتم. تهش نمیدانم چه شد که قبول نکردند. انها قبول نکردند و شاید خیر بود.
- انقدر همیشه تند بودم که کسی جرات نداشته باشد جلوی من، به ولایتفقیه حرفی بزند. خط قرمزم بود و هست. یکبار دوستی گفت ۴۰ را رد کنی، از تب و تاب میافتی. جواب دادم پدرم ۷۰ را رد کرده و هنوز همینند. احتمالا گمانکرد خانه از پایبست، ویران است.
- همیشه ادعایش را داشتم، دارم و انشاءالله خواهم داشت و حضرت حق (سبحانه و تعالی) کمک کند تا در این مسیر تبعیت از ولایتمطلقه فقیه پیش بروم.
- هیچوقت برچسب ضد ولایت فقیه به کسی نچسباندم. و این روزها چپ و راست به من میچسبانند. عمیقاً ناراحتم برای انهایی که ادعای تبعیت از ولایتفقیه را میکنند، اما نمیدانند تبعیت یعنی چه! تبعیت از ولایتفقیه، تبعیت از فعلِ رهبری نیست. والله نیست. وقتی حرف ولی زمین بماند و رهبری مجبور شود کاری انجام دهند، اینکه شما همان کار را انجام دهید، نامش تبعیت نیست.
- اینکه دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را به زور در دست خلیفه اول میگذارند، به این معنا نیست که شمای نوعی اگر تا ان روز بیعت نکردی، باید! بیعت کنی. اگر با زخمیکردن امام دوم، و کشیدن جانماز از زیر پایشان مجبورش کردند صلح کنند، اینکه بعدش بروی با معاویه بیعت کنی، نامش تبعیت نیست.
- تبعیت را علیبن یقطین کرد که وزیر همان کسی بود که سالها امامش را در زندان انداخت. امینش بود، کمکش میکرد... او تابع ولایت امام بود. سمعاً و طاعتاً
- برویم تاریخ بخوانیم، زندگی سلیمان بن صرد خزاعی را، زبیر بن عوام و خیلیهای دیگر... روی حرف امام، اجتهاد نباید کرد. اما تبعیت، فقط تبعیتِ فعلی نیست. اگر اینگونه است، پس حضرتزهرای مرضیه (سلامالله علیها) العیاذبالله و در قاموششما، ضد امام است. زمانی که امامش سکوت و به زور از او بیعت گرفتند، ایشان همچنان تاختند، بیعت نکردند، حرفزدند، روشنگری کردند و ساکت نشدند. از امام و ولی، برای خودمان سپرِ بلا نسازیم. ما باید سپر او شویم انشاءالله.
والعاقبة للمتقین