مولود میلاد تولد
بسمالله الرحمن الرحیم
هر چقدر مادری کنیم، به پای مادریهای مادرمان نمیرسد...
پسرها هیچوقت نخواهند فهمید، اما دخترها از زمانی که حس میکنند دانهای در وجودشان جوانه زده، مادرشان را عمیقاً درک میکنند.
برای برخی از حسها، نقشها، حالات و شرایط، کلمات کم میآورند. هر چه کتاب لغت را زیر و رو کنیم، باز هم نمیتوانیم مادر را تعریف کنیم، توصیف کنیم، بیان کنیم. مادر، مادر است، فقط همین.
مادری کلمهای است که تعریف نمیشود، توضیح نمیخواهد، شرح نمیپذیرد. مادر همهجا، در هر زبان و مکانی مادر است.
مادری آنقدر گستردهاست که هر زایش، رویش و شروعی، انتهایش به مادر ختم میشود: سرزمین مادری، زبان مادری.
همه زنمادریاش نیست، اما مادری، مهمترین شغل زن است. وقتی یاد میگیرد از همه چیز صرفنظر کند برای موجودی که حتی نمیتواند با لبخند جواب دهد.
چقدر کوتهفکرند آنانی که زن بودن را جدا از مادری میبینند و اعتراض میکنند چرا بین نقشهای زن، مادری را به تصویر کشیدهاید؟
زنانی که مادر نیستند یا نمیشوند، همیشه گوشه دلشان غمی است تا آخر عمر... نمیگویم زنان فقط باید مادری کنند، هرگز این نبوده
اما نباید بقیه کارهایشان مانعی برای مادریشان شود.
چقدر سخت است مادری کردن برای کسی که مادر نداشتهاست. برای اولین مادر دنیا. امنا حواء
این روزها مسابقه میگذارند و چشمان کودک را میبندند تا با لمس چهره، مادر را بشناسد. چقدر کوتهفکرند آنانی که چنین مسابقهای را طراحی کردند. مادر و کودک در سالهای ابتدایی، آنقدر با همند که حتی بدون لمس، میتوانند همدیگر را بیابند.
نمیدانم این شوق چیست که علیرغم سختیاش، دردش، مشقتش، وقتی مادران فاصله میگیرند از آن اتفاق، باز مثل قبل و شاید پر شورتر سراغش میروند تا محمل خلق الهی شوند.
والعاقبة للمتقین
پ.ن:
تولد قمری را بیش از تاریخ شمسی دوست دارم. روزی که حضرت حق سبحانه و تعالی، مرا نگاه کرد و پذیرفت تا بندگیاش را کنم. هر چند خودم میدانم بنده خوبی نبودم، اما...
روز تولد، یاد اولین کسی که میافتم، مادرم هست. خدا برایم حفظش کند...
مبارک باشه :)