دستگاه اسکنر
بسمالله
واقعا اسکن کردن کارِ دشواری نیست، یعنی عیوبما، حداقل یکسریهایش خیلی رو، ظاهر و آشکار هستند... مگر اینکه فوقالعاده آرام، صبور و مهربان باشیم! که حداقل من نبوده و نیستم.😊 که البته زیادی صبور و مهربان و... هم خوب نیست.
پیداکردن این خصوصیات، کارِسختی نیست. معمولاً خصوصیاتی است که نزدیکانمان هماره، دلسوزانه به ما گوشزد کرده و میکنند و شاید بارها از این حرفشان هم ناراحت شدهباشیم!
مثلاً چرا اینقدر زود از کوره در میری؟
چرا اینقدر غُر میزنی؟
چرا اینقدر بیخیالی؟
چرا اینقدر روی اعصاب آدم راه میری؟
چرا اینقدر سادهای؟
چرا هیچوقت حواست نیست!
چراهایی که پاسخش میشود یک صفتِبد در وجود ما یا یک خصوصیت اخلاقی در ما که بروز درستی نداشتهاست.
قدمِاول شناختن خود، شناختنِ خصوصیتها و احساسهای خودمان است.
مثلاً وقتی داد میزنیم، ناراحتیم، عصبانی هستیم یا دلخوریم! این احساسها با هم فرق دارد، شاید بروزش یکی باشد و در همه موارد، داد بزنیم اما حسش متفاوت است، راهِمقابله با آن هم متفاوت است.
وقتی احساساستمان و دلیلش را بشناسیم، میتوانیم در مقابلش تصمیم بگیریم، میتوانیم کنترلش کنیم. بگذارید یک مثال بزنیم، الان میخواهیم بیرون برویم، سوئیچ را برمیداریم، سوارِماشین میشویم، میچرخانیم، ولی ماشین روشن نمیشود! الان عیبش چیست؟ از موتور است!؟باطریاست!؟سر سیلندر است!؟ پمپِبنزین است؟
دقیقاً وقتی داد میزنیم هم همین است، کدام حسمان فعالشده تا داد زدیم. علتیابی، مهمترین نکته است. مهمترین بخش تجربه همه تعمیرکارها، همین است... علت را پیدا میکنند.
تبصره:
۱. همه احساسات مهم و لازم هستند. حتی خشم... مثل یک غذای شیرین و خوشمزه حتماً کمی نمک هم دارد. نبودنش طعمِغذا را کم میکند، و زیاد بودنش، غذا را خراب... هر خصوصیتی در جای خودش لازم، مفید و ضروری است... فقط باید اندازهاش دستمان بیاید.
مثلا درباره حُسنخلق زیاد شنیدهایم و بعدا مفصل حرف میزنیم... اما اگر یک نفر به ما حمله کرد، آیا اینجا جای آرامش است و بگوییم بیا با هم حرف بزنیم!؟ اگر کسی خواست کیفمان را بزند، با مهربانی دودستی تقدیمش کنیم؟! دادزدن در اینجا خیلیمهم است. باید داد بزنیم، دادزدن هم اعصابِمجرم را بهم میریزد و هم بقیه را مطلع میکند تا به کمکمان بیایند.
۲. نکته دیگر در خودشناسی این است که در بسیاری از موارد، به دلایل عمدی یا سهوی، در کودکی مورد تبعیض واقع شدهایم و الان، نمیتوانیم کاری جز آن انجام دهیم؛ چون بر آنمبنا، ناخودآگاهمان شکل گرفته است. تفاوتهای ناروایی که در نسلهای قبلی ورود داشتهاست که بعضی خانوادهها آنقدر پسردوست بودند که دخترها را حساب نمیکردند یا بالعکس. یا مثلاً به پسر میگفتند مرد که گریه نمیکند یا هر چه دختر اراده میکرد، به او میدادند.
یا تفاوت رفتارهایی که بهخاطر جایگاه بچهها، اتفاق میافتادهاست: مثلاً بچهاول را زیاد تحویل میگیرند، دومی اصلاً دیده نمیشود و آخری لوس میشود...
در این موارد، اول باید اگاه بشویم که در بچگی با ما اینگونه برخورد شده و بد است. ثانیاً بتوانیم با خودمان و پدر ومادرهایمان کنار بیاییم و والدینمان را ببخشیم؛ و در مرحله اخر دنبال نوعِ درستِ رفتار بگردیم.
۳. نوشتن ابزار مناسبی است، ترجیحا در صفحات حقیقی، روی کاغذ با مداد یا خودکار یا هر وسیلهنوشتی...
همه چیز را بنویسید... خوب و بد. در نوشتن فواید بسیاری است.😊
کنترل خشم و از آن طرف کنترل مهربانی و خوبی هر دو مهم اندو از آن دست رفتار اند که به عمل کار براید به سخندانی نیست
وتمام....