مرد است و قولش
بسمالله الرحمن الرحیم
فرقی ندارد محمد را از زبان چه کسی بشنوی و بخوانی، محمد را چه از زبان مادر بشنوی، چه از زبان این محبوبه یا آن محبوبه، مجتبی یا رسول یا علیرضا...
فاطمه خانم باشد یا مطهره...
محمد، محمد است. خواه شبیه دایی باشد یا عمو
کاش فاطمه و حسن و مهدی هم زبان میگشودند و بابا محمد را تعریف میکردند.
قطعاً زینب هم سر و سری با پدر دارد.
*
سمیه اسلامی تلاش کرده با تیم همراه و همکارش تا جایی که میتواند محمد را بشناسد؛ سعی کرده مستند بنویسد و راوی هر بخش در ابتدا ذکر شده است، اما همین مستند نویسی باعث شده، برخی مطالب تکرار شود، مکرر شود و خواننده را خسته کند.
اگر جای نویسنده بودم، ترجیح میدادم روایت، کمی رنگ و بوی داستان میگرفت تا روانتر، سلیستر و خوشخوانتر میشد.
آقامحمد یاد گرفت هرجا که هست، عمل به وظیفه کند، خواه خانواده باشد یا اردوهای جهادی یا راهیان نور...
نیروی نظامی نبود، اما سر از سوریه درآورد و همانجایی که باید به دیدار معبودش شتافت...
و حواسش هست هم به خانوادهاش و هم به همه ما...
پ.ن:
پیکر شهید بلباسی بالاخره برگشت. قولش را حاجقاسم داده بود... هنوز سال حاجی نشدهبود که در مهر ۱۳۹۹، پیکر شهدای خانطومان بازگشت.
حاجی خیلی مردی!
خیلی زیااااااااد... کاش ما هم یادبگیریم
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.