مدرک
بسمالله الرحمن الرحیم
چقدر از مدرک نداشتن دارم میخورم...
و چقدر عبرت نمیگیرم!
در علوم انسانی برای حرفزدن تخصصی، مدرک میخواهند!
در حوزه نوشتن، اگر کتاب داشتهباشی، ولو مزخرفترین کتاب موجود در بازار، میشوی حرفهای! البته ترجیحا کتاب مستقل! کتاب مشترک دارم... نمیخواهم بشود هدف مستقل، اما چارهای نیست.
علم به مدرک است و بلدبودن نوشتن، به داشتن کتاب🙄😑
پ.ن:
۱- ادعایی ندارم جلوی شغل در فرمهای اداری بنویسم نویسنده. چون تا رسیدن به این عنوان، کلی راه نرفته است. البته کاش، کاش، کاش، آنقدر خودم را باور داشتم که نویسندگی را شغل میدانستم و به جای کلمه طلبه در یک فرم، مینوشتم نویسنده تا اینقدر علاف نشوم. الخیر فی ماوقع. فکر نمیکردم اگر بنویسم طلبه، اینقدر تبعات داشته باشد.
۲- کرور کرور متن منتشرشده داشته باشی و لوح تقدیر و... برای نوشتن. اما کتاب نداشتهباشی، یعنی مبتدی هستی! الحمدلله نه کرورش را دارم، نه کلی لوح تقدیر...
بعد قشنگ لهت میکنند برای یک یادداشت ۵۰۰ کلمهای! دوبار از تو اصلاحیه میخواهند... گفتم مهم نیست و نمینویسم. کلا دیگر قلمم همین است، تغییر نمیکند. خواستی، بخواه، نخواستی به سلامت...
بزرگوار دیگری ایراداتی میگیرد که...😠😡🤬🤐
والعاقبة للمتقین نه ذوالکتاب و ذوالمدرک
اصلاحیه های پی در پی خسته کننده ست و می فهمم.
یادمه یه زمان توی آغاز همکاریم با یه جایی، ۵بار نوشته ام رد شد و بار ششم که فرستادمش واقعا آمادگی داشتم تا در صورت رد شدن از همکاری انصراف بدم. ولی بار ششم بالاخره پذیرفته شد 🥴