فراموش
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسری از آدمها دوست ادم هستند؛ با معرفت هستند. حال آدم را میپرسند... جویای احوال هستند.
اما بعضیها فقط آشنا هستند، هر وقت کار دارند، یاد آدم میافتند. هر وقت زنگ بزنی و حالشان را بپرسی، ابراز خوشحالی میکنند.
قدیمها کاری نداشتم آدمهای دور وبرم از کدام دسته هستند؛ حال همه را میپرسیدم. اما از یکجایی به بعد، با دسته دوم کاری ندارم. حتی بعضاً شمارههایشان را هم پاک کردهام.
این روزها با فیلتر واتساپ، یکی یکی همان گروه دوم، وارد برنامههای داخلی میشوند... و گاهی اسمی روشن میشود که سالها بود یادم رفته بود کسی را به این نام هم میشناختم.
به بعضی سلام کردم، بعضیها را هم پاک کردم.
کسی که مرا یادش نیست، چرا باید یادش بیندازم؟!
حتی یک مورد بود. مدت کوتاهی با هم آشنا شدیم، اما خیلی حرف زدیم. سر قضیهای برایش پیامک زدم، اصلا مرا یادش نیامد.
بیخیال
برای خودمان ارزش قائل باشیم
دنبال دوست بگردید، اما آویزان کسی نشوید. بالاخره روزی کسی پیدا میشود که شما را همین جور که هستید، دوست داشته باشد.
پ.ن:
1. الحمدلله دوستان خوبی دارم.
2. همچنان سرزمین منارهها، هر روز به روز میشود. سرزمین منارهها، خاطرات حج، دختر جوان و خوشخوابی است که نمیداند دعای چه کسی در حقش مستجاب شد که در 25 سالگی به زمان و مکان حج رسید.
والعاقبة للمتقین