بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

بسم‌الله الرحمن الرحیم

لطفاً تا انتها بخوانید.

آدم‌ها بی‌طرف نیستند. همه‌شان بُعد دارند. طول، عرض و ارتفاع دارند. حجم دارند. حتی قبول ندارم در سیاست می‌شود بی‌طرف بود و بی‌طرف ماند. این خودش یک طرف است:بی‌طرف بودن!

این عنوان را با احترام، اسمش را می‌گذارم: ژست، ادا، قالب، ظاهر یا هر چیزی شبیه به همین... یک جور بازی‌. اینکه هر طرفی که اعتراض کند، بگوییم ما آن‌طرفی نیستیم و هر کسی زبانش به تعریف بچرخد، خوشحال شویم.

طیف اعظم این گروه، نان به نرخ روزخور هستند. ژست همیشه منتقد دارند. هم از توبره می‌خورند و هم از آخور! هم خدا را می‌خواهند و هم خرما...

اما بعضی‌ها را هم می‌شناسم که اینگونه نیستند. نمی‌دانند، نیازی ندارند بدانند و در لاک نمی‌دانم فرو می‌روند. این افراد، واقعاً نظر ندارند و چیزی نمی‌دانند.

دنبال منفعت هم نیستند. کار خودشان را می‌کنند، نان بازویشان را می‌خورند، متوقع نیستند.

اما

یادمان باشد.

در آخرالزمان، هر چه جلوتر بریم دیگر نمی‌شود با این روش جلو رفت. آدم‌ها باید خط، ربط و جهتشان را روشن، واضح، صریح و مشخص بیان کنند.

در آخرالزمان، اتفاقی می‌افتد شبیه آنچه در عاشورا افتاد. اگر حسینی نباشیم، یزیدی هستیم و مورد لعنت قرار می‌گیریم... در زیارت عاشورا می‌خوانیم: و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعاً

کسانی که مشایعت و همراهی کردند، آن‌هایی که بیعت کردند ولی حتی شمشیر نزدند، کسانی که تبعیت کردند، حتی به سکوت... قبول داشتند و جربزه نداشتند.

دوست گرامی 

بزرگوار 

همه‌چیز برای امتحان کردن نیست. بعضی از امتحانات، تاوان سختی دارد.

نمی‌شود هم دعوت رهبر را پذیرفت، هم ضیافت شام سفارت انگلستان.  ممکن است با پیش‌زمینه امتحان‌کردن، بروم ببینم چه خبر است، پای ادم به جایی باز شود که دیگر راه برگشتی نباشد.

والعاقبة للمتقین


پ.ن:

1- این متن مخاطب خاص دارد. بزرگواری که سال‌هاست وبلاگ می‌نویسد. امیدوارم گذرش به این سمت بیفتد. با اینکه از خواننده‌های کمی قدیمی وبلاگش بودم، قلمش را دوست داشتم، تحسینش می‌کردم. امید و انگیزه‌اش برایم همیشه ستودنی است، اما وقتی هر نظری را تأیید کرد، ولو قبول نداشت، دیگر نتوانستم نظری برایش بگذارم.

همیشه و همه‌جا اهانت به رهبری، خط قرمزم بوده و هست و ان‌شاءالله باشد. متأسفانه یکجوری برخورد کردند که نمی‌شود توی خیابان درگیر شد، ولی حداقل ترجیح می‌دهم جایی که به رهبری اهانت می‌شود، نمانم.

  • حاج‌خانوم

بی‌طرف

خط قرمز

رهبری

سیاست

نظرات (۶)

  • مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏
  • موافقم با اصل متن شما

    لاکن در مورد پی نوشت جای بحث هست.

    جایی حق و باطل کاملا آشکار هست و عدم انتخاب ، یا انتخاب درست تعجب آور هست.

    لاکن در مورد اموری که فرمودین نیاز به قانع سازی هست. عدم پاسخگو بودن در مورد شبهات این سردرگمی‌ها رو هم داره.

    من خودم از ملاک‌های انتخاب بلاگ برای ارتباط و کامنت گذاری واکنش اونها به حوادث پاییز سال گذشته هست. اما واقعا بسیاری از سوالات طیف مقابل بدون پاسخ مانده.

    پاسخ:
    سلام بزرگوار
    الحمدلله که با اصل بحث موافقید.
    چند تانکته وجود دارد:
    1- معیار حق و باطل چیست؟
    2- قانع‌سازی تا کجاست؟

    و یه نکته دیگه
    در حد خودم و تا جایی که تونستم، سؤالات رو جواب دادم، ولی طیف مقابل، اصلا دنبال جواب نبودند، حداقل چیزی که دیدم صرفاً فحاشی بود...
    والاع هر چی هم جواب داده شد، فقط تمسخر شنیدم.
  • دُردانه ‌‌
  • پس آزادی بیان چی میشه؟

    پاسخ:
    سلام بزرگوار
    آزادی بیان، عنوان پرطمطراقی است. خیلی زیاد!

    اما ریشه در یک مفهوم دیگه دارد! آزادی

    میشه این سؤالات رو جواب بدین، تا برسیم به سؤال شما! (حقیقتاً فقط می‌خوام ریشه‌ای حل بشه مسئله! تا ریشه‌ای حل نشود، به نتیجه نمی‌رسیم.)
    1- آزادی رو تعریف بفرمایید.
    2- آیا حدی داره؟
    3- اگر جواب سؤال دوم مثبته، حدش چیست؟ کی حدش رو معین می‌کنه؟
  • دُردانه ‌‌
  • سؤال‌ها کلیشه‌ایه. همه‌مون می‌دونیم که هر آزادی‌ای حد و حدودی داره.

     

    + عذر می‌خوام فرصت مباحثه ندارم. فقط اعلام حضور کردم که بگم می‌خونمت هنوز.

    پاسخ:
    شاید سؤالاتی باشه که به نظر کلیشه بیاد، اما جوابش کلیشه نیست. فرصت کردی کتاب بنیاد اخلاق، مجتبی مصباح رو بخون. خیلی قشنگ، اصولی، درست و دقیق، بدون جهت گیری و صرفاً عقلی جواب داده. احتمالاً جواب رو هم می‌فهمی. شما رو آدم فهیم و دقیقی دیدم. کتاب هم به صورت درسنامه و آموزشی تنظیم شده، بعید می‌دونم چیز مبهمی وجود داشته باشه براتون، اگر خوندید، مبهم بود، دوست داشتید سؤال بپرسید.

    فقط در حد همین جواب کوتاه!
    آفرین! همینقدر که قبول دارید حد و حدود داره، خیلی جلویید...
    شما و حقیر مسلمان هستیم. پس حد و حدود آزادی را خدای متعال تعیین می‌کند
    1- تمسخر: لایسخر قوم من قوم
    2- تهمت که در موارد خاص، حتی جرم‌انگاری شده است. حد قذف
    3- غیبت
    4- تحقیر
    5- توهین
    6- دروغ

    به طور کلی، تمام گناهان زبان، میشه حد آزادی بیان!

    پس ازادی بیان به این معنا نیست که هر کی بتونه هر چی می‌خواد بگه. کسی هم که باعث انتشار میشه، عملاً داره تأیید می‌کنه.

    +لطف دارید شما. شرمنده جواب طولانی شد.
  • دُردانه ‌‌
  • ممنون. اینم اضافه کنم که من سر اون پست، کامنتای رکیک رو تأیید نکردم. شما فقط هر آنچه تأیید شد رو دیدید. آنچه تأیید نشد و نشان داده نشد فراتر از حد تصوره :|

    پاسخ:
    سلام دردانه جان
    1- حقیر هم به اندازه عمر وبلاگ نویسی‌ام درباره نظام و رهبری و... در مجازی فحش خورده‌ام. می‌فهمم که چه می‌گویید. تکه و متلک‌های حضوری هم بماند.
    2- عدم تأیید، نشان دهنده ادب شماست. چیزی جز این هم از دانشجوی دکترا انتظار نمی‌رود عزیز
    3- عمر طولانی وبلاگ نویسی، مراودات منظم، به روز و دقیق، وقت و زحمتی که گذاشتید، قطعا بیشتر از وبلاگی که یک دوسال ز عمرش می‌گذرد، بازدیدکننده و خواننده  دارد.
    4- ادبیات این جماعت، جز توهین، تخریب، تمسخر نبوده و نیست. بدون دلیل و منطق...
    5- هیچ‌وقت توقع دفاع از نظام نداشتمف قهر هم نکردم. آنقدر قلمتان جذاب هست که هر از گاهی سری بزنم و همچنان یادم باشد، دعاگو هستم.
  • پروانه 🕊🕊
  • امکان نداره کسی بی طرف باشه.

    منتها این مثلا بی طرفها که تظاهر به بی طرفی می کنن؛ حتما حتما حتما یه جایی بالاخره اون نهان و درونشون آشکار میشه.

    بله خط قرمزها باید مشخص باشه.

    ما هم تولی داریم هم تبری.

    قرار نیست فقط تولی داشته باشیم.

    مهم تر از تولی، یا بعبارتی محک زننده و شاخص و فرقان تولی، تبری است.

    تبری هست که قسیم النار و الجنه رو رقم می زنه.

    پاسخ:
    سلام بزرگوار
    دقیقا همین است که می‌فرمایید
  • حاج‌خانوم
  • سلام جناب مهرداد بزرگوار
    1- خواستم جسارت کرده و با ویرایشی دو مورد درمتنتان، نظر طولانی که سر فرصت نوشته‌بودید راتأیید کنم، متأسفانه ویرایش نظر غیر فعال بود و نشد...
     
    2-منکر اشکالات، ایرادات نمی‌شوم. ولی نکته اینجاست که چقدر از دستاوردها گفته‌ایم، چقدر از پیشرفت‌ها، رسیدن‌ها... دقیقا مشکل این است که شده‌ایم جواب در برابر اشکالات، قبول، یکی هم زیاد است! اما بعد از 44 سال، نظام هیییییییییییییییییییییییچ دستاوردی نداشته، رشد نکرده؟! به جایی نرسیده؟! اصلا اگر اینگونه هست، چرا همه عالم و آدم جمع شده‌اند که این حکومت را زمین بزنند؟!
     
    3- درباره اغتشاشات که اتفاقا زیاد حرف زده شد. در جریان باشید از این طرف، هیچ گونه سلاح جنگی و بادی دست نیروی انتظامی و بسیج نبوده، نهایتش پینت‌بال و گلوله‌هایی بوده که نهایتاً کبود می‌کرده یا از نیروهای مدافع امنیت شهید شدند یا خودشان زدند. چندتایی را هم که یکی یکی بررسی شد، الان دیگر باید چکار کرد؟!
     
     
    4- کاش درباره دنیا و کشورهای دیگر هم بخوانیم. واقعاً وضع اقتصادی در همه جا خراب است..
     
    5- پیشنهاد می‌کنم کتاب صعود چهل‌ساله را مطالعه بفرمایید.
    بابت نظرات ممنون و شرمنده که یک مدتی نبودم که زودتر جواب بدهم.
    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.