یک بار کافی نیست.
بسم الله الرحمن الرحیم
بعضی از چیزها را باید چند بار خواند. بعضی از چیزها را باید بارها گوش کرد.
آنهایی که هنوز فکر میکنند که سکان کشور باید دست این افراد باشد...
کاش تاریخ میخواندند که اگر نبود خیانت دولت مرکزی، همه زمینهای از دست رفته قرارداد گلستان، الان جزو ایران بود... تاریخ بخوانید که وقتی علما فرمان بسیج دادند، داشتیم پیروز میشدیم که حکومت مرکزی از ترس اینکه مبادا این پیروزی به پای اخوندها نوشته شده و آنان قدرت بگیرند، پشت لشکر را خالی کرد و سر میز مذاکره نشست. خیانت قاجار، وفتی بشود سند افتخار، معلوم است که قرار است چه بلایی بر سر سرزمینمان بیاید. همان کاری که پهلوی کرد. ایالت 52 ام ایالات متحده بشویم.
نمیگویم و ادعا ندارم که امثال مجلس فعلی یا دولت فعلی، عملکردش 20 است، نه! ولی لااقل قرارداد ترکمنچای را مایه افتخار نمیدانند و به آن مباهات نمیکنند. به قول بزرگواری
اصلاً همه حرفها دروغ! همه توسعه و پیشرفت و... باد هوا، یک سؤال دارم: اگر مملکت اینقدر خراب، ویران و... است، چرا همه دولتهای خارجی با همه امکانات تلاش میکنند که حکومت جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کنند؟! چرا واقعا؟ چرا اینقدر میترسند؟
خوب شد زمان جنگ امثال این افراد سر کار نبودند، وگرنه امروزه خوزستان، استان المحمره عراق بود، مثل بحرین که کشور شد، افغانستان که الان کشوری مجزاست و بخشی از سیستان که جزو پاکستان است.
خوب شد این افراد، فرمانده امثال حاج قاسم نبودند که اگر بودند الان سوریه و عراقی نبود و همسایه غربی ما (د ا ع ش) بود. البته بعید میدانم همسایه بودیم، بلکه الان در بهترین حالت، مشغول جنگیدن بودیم.
خوب شد امثال این افراد جزو حزب الله نیستند، وگرنه لبنان هم دیگر وجود نداشت.
خوب شد این افراد در فلسطین کارهای نیستند، وگرنه سالها پیش نام این کشور از صحنه جهانی حذف شده بود!
خوب شد این افراد را ما مردم کارهای کردیم که فقط گند زدند، وگرنه الان رویای از نیل تا فرات اسرائیل محقق شدهبود... الان آمریکا کدخدای دنیا بود و اکثر کشورها، مستعمرهاش بودند.
و مکروا و مکر الله و الله خیرالماکرین
والعاقبة للمتقین
آقای ظریف حرف قشنگی میزنه اونجا که میگه ما باید آرزوهامون رو در چارچوب امکاناتمون دنبال کنیم.
و اتفاقا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، به اذعان سیاستمداران آمریکایی، کاملا در چارچوب نظریه واقعگرایی بوده همیشه.
اتفاقا غیرواقعگراترین سیاست خارجی رو خود آقای ظریف و دار و دستهشون داشتند. چون هیچ وقت امکانات واقعی رو تشخیص ندادند و اگر نبود امثال سردار سلیمانیها و طهرانی مقدم ها که در میدان واقعیت براشون مزیت رقابتی ایجاد کنند، با چه نقطه قوت و امتیازی میخواستند سر میز مذاکره بنشینند.
سازشکار نفرت انگیزه چون از دسترنج دیگران برای پیشبرد آرزوهای خودش خرج میکنه. پس اگر آقای ظریف دوست نداره بهش بگن سازشکار؛ بذارید جمله خودش رو به خودش تحویل بدیم: به اندازه امکاناتت آرزو کن جواد.