با احترام...
بسم الله الرحمن الرحیم
خواستم برای محرم و روضه حضرت ارباب، پست بگذارم. نمیدانستم از کجا شروع کنم...
رسیدم به وبلاگ جناب شاگردبنا...
https://shagerdbanna.blog.ir/1402/04/28/%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%85%D9%86%D9%88%D8%B9
خواندم
خواندم
خواندم.
و فقط به پهنای صورت گریه کردم. همین...
بزرگوار
دعا میکنم خدای متعال امثال شما را زیاد کند. کاش میشد این پست را به دست همه آقایان رساند. اجازه میدهید زنانه، تکمیلش کنم؟!
ما، یعنی خیلی از دخترها و زنهای مذهبی، پرتوقع نیستیم. پر افاده نیستیم. حساس و نازنازی هم نیستیم. بهترین تعبیر درباره ما، همان عبارت رسول مهربانیهانیهاست که فرمودند المرأة ریحانه لیست بقهرمانه
خدای متعال ما را لطیف خلق کرد تا این دنیای سخت و یکنواخت و خشن، لطافت، آرامش و محبت تزریق کنیم.
ما قصد نداریم ارامشتان را بهم بریزیم، رزق روضه و زیارت را از شما بگیریم، پابندتان بکنیم، توی دست و پایتان بپیچیم. اصلا بلد نیستیم. فقط میخواهیم به تعبیر خدای متعال، برایمان قوام باشید...
قصد توهین نیست، اهمیت قضیه است، نکته دقیق زندگی است که خدای متعال فرمودند الرجال قوامون علی النساء
نفرمود الرجال اولیاء النساء
نفرمود زن سفیه ابله و مجنون است که شما قیمومیت کنید. فرمود تکیهگاه باشید...
تکیهگاه، وقتی باشید، زنان دور وبرتان به پشتوانه شما، می توانند دنیا را تکان دهند، شما کار خودتان را بکنید...
چرا نمیبینید اگر از حضرت زینب کبری سلام الله علیها، کوه صبر ساخته میشود، به اتکای جناب عبدالله بن جعفر است...
کسی که کفو حضرت است، نزدیکترین فرد به او، محرمشان، صندوق رازشان...
حتی خدای متعال وقتی چنین مسئولیتی را روی دوش بانو میگذارد، فکر ریحانه بودن این بانوی عظیمالشان هست. حتی وقتی دور است، مدینه است، اما دلگرمی است، تکیهگاه هست.
در حق این ادم، در تاریخ اجحاف شده...
سؤال میکنم
چرا امام صادق علیهالسلام سالها بعد در فضیلت ایشان می فرمایند که رسول مهربانی ها بیعت سه کودک را پذیرفتند: امام حسن مجتبی علیه السلام ، امام حسین علیهالسلام و جناب عبدالله بن جعفر
آیا اگر مردی، عملی را قبول نداشتهباشد، دو پسر شاخ شمشادش را با نامهای خدمت دایی بزرگوارشان می فرستاد که به سربازی قبولشان کنید! در کجای قاموس بشریت، پدری، حاضر است برای حفظ جان، فرزندش را قربانی کند! (بحث قیامت علیحده است.)
چرا بعدها نقل شده در گریه و مجالس عزا بر مصیبت حضرت ارباب، وقتی غلامی قصد خودشیرینی دارد و جملهای در ذم حضرت ارباب میگوید، جناب عبدالله داغدار، عصبانیشده، لنگه کفشی پرت میکند و غلام را ساکت میکند و میگوید: به خدا قسم دوست داشتم خودم در رکابشان شهید میشدم، حداقل خوشحالم که پسرانم یاریشان کردند.
پس دلیل نرفتنشان چیست در حالیکه کور، علیل و بیمار و... هم نبودند. ایشان کفو، همسر و همراه دختر أمیرالمؤمنین علیهالسلام بوده و تا قبل از حادثه عاشورا، تخلف عملی نسبت به امامان همعصرشان نداشتند...
بعد آن وقت مورخین به خود اجازه میدهند که تحلیل کنند که ازدواج این دو بزرگوار اشتباه بوده! جناب آقای دکتر! حواستان هست درباره ازدواجی صحبت میفرمایید که امام معصوم أمیرالمومنین علیهالسلام، خطبه عقد را جاری کردند!!!یعنی العیاذبالله نسبت به امام معصوم بیشتر میفهمید!!!!
کاش همه مردان ما، امثال جناب عبدالله بن جعفر را هم در کنار کار معصومین میدیدند.
کاش دقت می کردند اگر کسی وظیفهاش این است که بشود علمدار لشکر، کسی هم مامور به سکوت و عدم همراهی در ظاهر امر است...
گاهی باید در سایه بود و همین بودن، یکی از عوامل موثر در ایجاد بزرگترین اتفاق تاریخ است....
لایوم کیومک یا اباعبدالله
والعاقبة للمتقین
دربارۀ شرط به کتابهای استاد سیدعلیاصغر علوی مراجعه کنید. منظومۀ کاملتری از جزئیات تاریخ عاشورا بهتون میرسه، از جمله این شرطِ نکتهدار.