هنر
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت مادر، نخ میریسیند، پارچه میبافتند، فروخته و از این طریق کسب درآمد میکردند. بعد این درآمد را در راه خدای متعال، انفاق میکردند.
مادرم هنری بود. از هر سرانگشتش، یک هنر میبارید. از بچگی زیر بارش هنرهایشان نشستیم. به همه ما یاد دادند، اما ذوق هنریاش را بقیه نداشتند.
عاشق این بودم که با دستهایم کاری کنم. سوزن را زیر دبستان، مادر به دستم داد. بخیهزدن، زنجیره، ساقهدوزی و... را یادم داد.
آن وقتها، کلی کلاس نبود. شاید هم کلاسهایی بود، ولی وسع ما نمیرسید. هر تابستان، مادر ما را سر کاری مینشاند. یکسال گلدوزی، سال بعد منجوقبافی، قلاببافی، بافتنی و...
الحمدلله کتابهای حرفهفن ما دخترانه بود. خیاطی، گلدوزی و بافتنی و...
البته خیلی از موارد آموزشی کلاسهای حرفهفن را قبلا از مادر یاد گرفته بودم و بعضی مدلها جدید بود که باز به لطف مادر و معلم خصوصی بودنش، دقیق آموزش دیدم.
*
نسل ما، اولین نسلی بود که با شعار درس، جلو رفت. کمتر به هنر سر زد. بلد بودن هنر، دیگر افتخار نبود. یادم هست گاهی کارهای هنریام، تنها بخش کارهای دستی نمایشگاههای مدرسه و دانشگاه بود... هیچی هم هدیه نمیدادند😂
بعدها هویهکاری، روباندوزی، تریکو بافی، بافت دستبند دوستی را از روی اینترنت یاد گرفتم. حتی نه کلاس آنلاین! کلاس نمیخواست. به قول خودم، کاری نداشت...
هیچ وقت به درآمدزایی اش فکر نکردم. چون نمیتوانستم کار تکراری بکنم، امسال آموزش برخی از همین هنرها، برایم خوب بود. کلی مرا سر ذوق آورد. هر چند برای همسن و سالهایم عجیب بود که مگر هنر، با دروس حوزوی و حقوق جمع شود...
از طرفی نگاهم به میزان یادگیری هنرجوها، فضایی بود. فکر میکردم خیلی سریعتر پیش بروم، اما نشد...😂
همیشه یاد دادن، لذت دارد. به دخترهایمان، هنر بیاموزیم. هم اوقات فراغت میشود، هم بعدا مایه مباهات و افتخار... به اینکه ارزش کار دستشان را بدانند، صرفهجویی کنند و خودشان را ارزشمند بدانند...
پ.ن:
ا- اگر مادر به بوی رنگ حساسیت نداشتند، احتمالا سراغ نقاشی روی پارچه، چوب، پتینه و.... هم رفتهبودم.
۲- برخی هنرها هم از دل هنرهای مادر و پایه، خارج شده و عنوان جدید گرفتهاست. مثل تریکوبافی، عروسک بافی، زیورآلات قلاب بافی و... همه زیرمجموعه قلاببافی است. کسی اصل کار را بلد باشد، برای بقیه نیاز به کلاس ندارد.
یا جواهر دوزی که عنوان پرطمطراقی است برای همان منجوق، پولک و ملیلهدوزی سابق +کمی خلاقیت، ظرافت.
۳- هنر نیاز به صبر دارد، بچهها باید صبور بشوند. باید شکافتن را بلد باشند...خلاقیت هم سر جای خود. اگر نباشد، میشود صرفاً تقلید...
والعاقبة للمتقین
سلااام
وای چقدر عالیه من واقعا غبطه میخورم به کسایی که بلدن. به ما تو مدرسه هم هیچی یاد ندادن:(