روزهای سخت
بسمالله الرحمن الرحیم
دیروز وقتی از اتوبوس پیادهشدم، انگار از جهنم فرار کردم. آنقدر نگاه رویم بود که حد نداشت. وضعیت برخی اتوبوسهای تهران در بعضی ساعات، فاجعه شده... الان چادریها از اتوبوسها کشیدند کنار.
وضعشان خوب است!؟ نه
ولی این حجم بیحجابی روانشان را آزار میدهد.
خیلی از هم نسلهای ما بچه کوچک دارند و ترجیح میدهند از وسیله شخصی استفاده کنند، نه عمومی...
معمولاً توی اتوبوس یکجایی مینشینم که خیلی توی دید نباشم و از طرفی بتوانم پوشیهام را پایین بدهم.
اما دیروز جایم را به خانم سالمندی دادم و مجبور شدم بروم روی صندلی برعکس بنشینم که یک پله از سطح اتوبوس بالاتر بود. دقیقاً توی دید...
وای!
فاجعه بود نگاههای روی حقیر...
الحمدلله از این بیدها نیستم که از این بادها بلرزم و دیگر پایم را توی اتوبوس نگذارم. نه! ولی دیروز عصر خیلی هوای اتوبوس، سنگین بود.
خیلی زیاد
نمیدانم تا کی بتوانم طاقت بیاورم.
والعاقبة للمتقین
غایت اینهمه تمرکز روشنفکر ها روی بی حجابی جامعه ایرانی ، همین گوشه گیری اعضای مذهبی جامعه ست !!!
باید دید جامعه مذهبی جه واکنشی نشون میده ؟!