بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

روز جهانی

۱۴۰۲/۰۵/۲۳

بسم الله الرحمن الرحیم

روز جهانی عنوان پرطمطراقی است که گاهی دوگانگی‌اش با مناسبت‌های دینی،ما را به مقابله می‌کشاند. مثل روز زن و روز مادر 

اما گاهی این روزهای جهانی، باعث توجه ما به یک قشر خاص می‌شود. مثل امروزی که اگر تبریک دوستم نبود، یادم نمی‌آمد.

روز جهانی چپ‌دست‌ها روزی است که به اکثریت بیش از ۸۵ درصد جمعیت زمین، یادآوری می‌کند که عده‌ای هم هستند که شبیه آن ها نیستند و در این دنیا، بعضا دارند سخت زندگی می‌کنند، چون همه ابزارها برای راست‌دست هاست. (البته دیروز، روز جهانی‌مان بود.)

البته ما گروه‌های اقلیت دیگری هم داریم مثل کسانی که مسئله شنوایی، بینایی یا حرکتی دارند.

باشد این روزهای خاص، ما را به توجه بیش از پیش به اقلیت‌ها وا دارد. (البته که منظورم هر اقلیتی نیست واقعاً، هر اقلیتی ارزش تحویل گرفتن و اهمیت را ندارند و بعضاً سرکوب هم می‌شوند اگر خلاف سیاست های کلی باشند.) اما خصوصاً اقلیت‌هایی که تفاوت‌ جسمی با ما دارند، باید در راس امور قرار گیرند.

حالا منظورم مشخصا چپ دست‌ها نیستند.

هموطنانی که مسئله بینایی، شنوایی یا حرکتی دارند، در کشور ما به سختی زندگی می‌کنند، هر چند کم نیستند. چون عده‌ای به خودشان اجازه می‌دهند که زور بگویند، تخلف کنند، بعد زندگی برای این عزیزان سخت شود.

مثلاً موتوری‌هایی که در پیاده‌رو تردد می‌کنند، باعث می‌شود برای مقابله با آن‌ها شهرداری توی پیاده‌رو، میله بکوبد، بعد رفت و آمد برای این بزرگواران سخت شوند.

چرا فرهنگ موتورسواری توی کشور ما نیست؟!

واقعا چرا؟!


پ.ن:

۱. درد عدم مناسب‌سازی معابر، ساختمان‌ها، مراکز تفریحی در کشور ما، درد عمیقی است. خیلی عمیق...

اینکه عزیزی مسئله حرکتی دارد و نمی تواند به تنهایی در شهر تردد کند، درد عمیقی است.

اینکه همیشه باید کسی دنبالش باشد، کسی همراهش بیاید...واقعا چرا؟!  به چه حقی، حق حضور اجتماعی را از این عزیزان گرفته‌ایم؟!

به چه حقی، محقق هستیم؟!

به چه دلیلی فکر این تعداد هموطن ویلچری را نمی‌کنیم!!!!!

۲. ما خیلی وقت است با چپ‌دستی مان کنار آمده‌ایم.همین قدر که می‌دانیم کودن، کندذهن، احمق، بی‌استعداد و دست‌وپا چلفتی نیستیم، کافی است. همینقدر که احساس ضعف، خفت و کارنابلدی نمی‌کنیم، برایمان بس است. ما اولویت نیستیم. هرچند خوشحال می‌شویم وسایل تخصصی چپ‌دست‌ها ساخته شود، اما نباشد هم یاد گرفتیم گلیم‌مان را از آب بیرون بکشیم. یادگرفتیم توانمند شویم. اما بزرگوارانی که مسئله جسمی، حرکتی دارند، کاری نمی‌توانند بکنند... راهی نیست برای حضور اجتماعی‌شان. 

کاش همه ارگان‌ها، مشاور یا معاون معلولین داشتند تا به این نکته به طور مشخص رسیدگی می‌شد، ردیف بودجه تصویب می‌شد، بند و تبصره داشت تا دیگر هیچ ویلچر یا عصای سفیدی در هیچ کجای کشور، از حرکت در جامعه باز نمی‌ماند.

۳. پیشنهاد ثبت‌نام در انتخابات مجلس برایم بیشتر از وظیفه، خنده‌دار بود... از باب و کم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته.

 البته دوست بزرگوار، عزیز و محترمی این پیشنهاد را دادند و برایش نوشتم متاسفانه شرایطش نیست. اگر هم بود، ثبت‌نامم فایده نداشت. تو تهران به این بزرگی، کسی به حقیر رأی نمی‌دهد...

والعاقبة للمتقین 

نظرات (۲)

  • اقای ‌ میم
  • اگر وارد یک لیست انتخاباتی بشید چنان رای میارید که خودتون هم متعجب میشید 

    پاسخ:
    سلام علیکم بزرگوار 
    فعلا که شرایط را ندارم.
    پارتی هم ندارم برای رسیدن به لیست
  • اقای ‌ میم
  • سلام

    میدونم بزرگوار هدفم این بود که بگم متاسفانه برای انتخابات مجلس راه ورود شده قرار گرفتن در لیست انتخاباتی 

    پاسخ:
    علیکم السلام
    متاسفانه 
    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.