خانم جلسهای
بسم الله الرحمن الرحیم
میبینمش، خیلی آشناست. دوست دارم بدانم کجا دیدمش، پوشیه را پایین میکشم و میگویم: سلام
کلی ذوق میکند و جواب سلامم را میدهد.
مجبورم ادامه بدهم و بپرسم شرمنده یادم نمیآید کجا دیدمتان!
با کمی تعجب، شروع میکند ادرس دادن که روضه خونه خانم فلانی... کمی بیشتر آدرس میدهد و بالاخره یک چراغ کمسو، توی ذهنم سوسو میزند.
*
این اتفاق تازگیها چندبار افتاده و ممکن است بیشتر هم بشود. سابقا حافظه بدی نداشتم، هنوز هم الحمدلله ربالعالمین، حافظهام خوب است.
الحمدلله تا معروفیت و شناختهشدن، فاصله نجومی دارم. تعداد خانهها و اماکنی هم که رفتم به تعداد انگشتان دودست نرسیده، افرادی هم در تعدادی از روضهها، مشترکند.
ولی اگر مستمعین را جای دیگری ببینم، انتظار اینکه بشناسم و به یادم بیفتد، انتظار بعیدی است.
پس اگر خانم جلسهای، روضهخوان را جای دیگری دیدید، لطف داشتید که سلام و احوالپرسی کنید، لطفاً خودتان را بدون تعجب، معرفی بفرمایید. شناخت مستمعین، حتی اگر مستمع ثابت باشید، برای آن بنده خدا امکانپذیر نیست، مگر اینکه چندین بار، طرح مسئله کرده یا جداگانه حرف زده باشید.
با یکبار حرفزدن، آدم یادش نمیماند.
اصلا از یکجایی به بعد، چون ترجبح میدهم همه را به یک چشم ببینم، چهرهها را به خاطر نمیسپارم.
خلاصه این هم از تجربیات خانمجلسهای بودن.
پ.ن:
۱- الحمدلله پوشیه میزنم و بعد از چندتا تجربه، ترجیح دادم که اگر چهرهای اشنا امد و نشناختم، دیگر رونمایی نکنم تا دلخوری، تعجب و... پیش بیاید و ترجیح میدهم ذوقم را پنهان کنم.
آن عزیز را در نجف دیدم. بعد از آن دیدار هم دیگر جلسات روضه نیامد... البته همانجا هم بابت نشناختن و اینکه نگفتم بودم عازم سفرم، دلخور شد...
۲- خدا وکیلی، اگر چنین آشنایی را در جاهای غیرمعمول دیدید، نیازی نیست حتما ابراز ارادت بفرمایید. مثلا وقتی در حال خودش است، مشغول انجام کارهای شخصی است، استراحتگاههای حرم یا....
بگذارید ان بندهخدا هم در حال خودش باشد، سلامنکردن و اشنایی ندادن در چنین اماکنی، به ادب و احترام نزدیکتر است.🤪😅
والعاقبة للمتقین
چشم :)) من متاسفانه خودم حافظه تعطیلی دارم یادم نمیاد اون خانم جلسه ای رو که باعث اذیتش بشم :))