بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

روزنه نور

۱۴۰۲/۰۶/۸

بسم‌الله الرحمن الرحیم
رسیده‌ایم به دو راهی، هر دو طرف نوشته طریق‌العلماء
بزرگواری با همراهانش حرف می‌زند: راه سمت راست، نخلستانه، باصفاتره، قشنگ‌تره. البته امکاناتش کمتره.
سمت چپی می‌رسه به جاده اصلی

همسفرها می‌آیند و راه می‌افتیم، ظلمات مطلق.  هر چند آسمان مهتابی است و مسیر روشن است، اما جز صدای قدم‌ها و نفس‌هایمان نمی‌شنویم.
جلوتر دوراهی است. اینجا دیگر علامت ندارد. کور سوی نور و صدای مداحی عربی از دور متوجهمان را جلب می‌کند. به همسفرها می‌گویم: به سمت صدا برویم. سر دو راهی، روی پایه چوبی، مربع فلزی عدد ۳ را نشان می‌دهد.
به هوای موکبی، به سمت صدا حرکت می‌کنیم. چند متر جلوتر، دو کودک با ظرف آب به استقبال می‌آیند.
با چند متر فاصله، مادر با جعبه‌ آب روی زمین نشسته‌است و پشتش، ماشین شاسی‌بلندی  با چراغ‌ها و فلاش روشن، ایستاده‌است.
و صدای ضبطش تا چند صدمتر دورتر شنیده می‌شود.

بهترین جا ایستاده بود، در دوراهی ظلمت، روزنه نور بودند. تنها کار تشکر بلندی بود تا به گوش پدر خانواده برسد: ما جور ان‌شاءالله، رحم الله والدیک

خاطرات اربعین 1401

  • حاج‌خانوم

اربعین ۱۴۰۱

طریق العلماء

نظرات (۲)

  • اقای ‌ میم
  • التماس دعا

    پاسخ:
    دعا بفرمایید بروم...
    چشم
  • اقای ‌ میم
  • فکر کردم برای امساله

    خدا روزیتون کنه رفتید عمود 1371 رو به نیت بنده بردارید بی زحمت

    پاسخ:
    مرور خاطرات است. فکر کردم توی هشتگ‌ها بنویسم اربعین 1401، کافی است که اشتباه کردم.
    شاید به پیاده‌روی اصلا نرسم
    اگر طلبیده شدم، چشم

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">