بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

بسم الله الرحمن الرحیم 

یادم نبود پیش‌فرض همه اماکن کشور، عدم مناسب‌سازی است.

یادم نبود اول حتما باید زنگ بزنم و یکی یکی بپرسم می‌شود فلان جا رفت یا نه.

یادم نبود همه خودخواهند و فکر خودشان... 

یادم نبود که...

یادم نبود...

چون چهارستون بدنم سالم است.

زمین زیر پایم سفت است

فرورفتگی‌های کف خیابان برایم مهم نیست.

...

چرا یاد نگرفته‌ایم فکر بقیه باشیم 

یاد نگرفته‌ایم غیر خودمان را ببینیم 

یاد نگرفته‌ایم نگاه ویژه به اقلیت‌ها داشته‌ باشیم 

چرا 

چرا 

چرا 

و چرا...

کاش هر کس سرمایه‌گذاری می‌کند،

هر مهندسی که طراحی ساختمان می‌کند، 

هر ناظر، مرکزی و... که تایید می‌کند

هر معماری که خانه می‌سازد 

هر پیمانکاری که خیابان صاف می‌کند، 

حتی هر کارگری که اجرفرش می‌چیند...

فقط یک لحظه فکر کند 

اگر خدایی نکرده، بلا بدور 

مجبور شد مدتی روی ویلچر بنشیند یا عصای سفید دست بگیرد، چگونه قرار است وارد این ساختمان شود، از این در عبور کند، از این خیابان بگذرد...

کاش حواسمان باشد وقتی پارک می‌کنیم، جلوی پل نباشیم.

یادمان باشد حتی برای لحظه‌ای جای پارک معلولین نایستیم، غصب است.

برای ثانیه‌ای فکر کنیم اگر موتورسواریم، ویراژ ما در پیاده‌رو، چقدر باعث آزار بقیه می‌شود که هیچ، شهرداری را مجبور می‌کنیم بخاطر ما میله بکوبند و گاهی بخاطر رندی ما که از محل عبور ویلچر هم رد می‌شویم، جای عبور ویلچر و کالسکه هم نگذارد... روز قیامت می‌توانیم جواب بدهیم؟؟


پ.ن 

۱- ویلچرنشین‌ها در کشور ما، بیشتر از خیلی از کشورها، همیشه نیاز به کمک و مساعدت دارند... خانواده‌هایی که عضو ویلچری دارند، معمولاً بعد چندین سال، وقتی آن عزیز در برخی از جنبه‌ها توانمند شد، دیگر رهایش می‌کنند. (البته درباره مادر، بعضا پدر یا خواهر و برادر کمتر است... اما درباره بقیه فامیل🙈)

خودمان را بگذاریم روی ویلچر... (البته دور از جان) دوست نداریم، علاقه نداریم که هربار درخواست کمک کنیم، آن هم از کسی که ما را بارها دیده است. پس یادمان باشد کمک‌کردن برایمان عادی نشود. نگوییم هر وقت بخواهد، خودش می‌گوید. حتی بارها خودمان بگوییم، بدون اصرار، اذیت و تحمیل نظر.

کسی که ویلچری است، معمولا سعی می‌کند بهتر زندگی و حرکت کند.

پس اگر مسیری را انتخاب کرد، خواست کاری کند، با امر‌کردن و کمک زورکی او را اذیت نکنیم. بگذاریم خودش بگوید، تصمیم بگیرد و کنارش باشیم.

هرکسی بیمار می‌شود یا عضوی را از دست می‌دهد، لطیف می‌شود، گاهی زودرنج و حساس می‌شود.

هوای دل‌هایی مهربان و دوست‌داشتنی را که خدای متعال در میانمان قرارداده را بدانیم و سعی کنیم با زور یا بی‌محلی، اذیتشان نکنیم.

۲- مخارج بزرگوارانی که روی صندلی چرخ‌دار زندگی می‌کنند، خیلی بیشتر از آدم عادی است. همین یک قلم کافی است که بگویم معمولاً نمی‌توانند از وسایل حمل و نقل عمومی، بهره بگیرند. یا باید! ماشین داشته باشند یا فقط تاکسی‌های اینترنتی...

والعاقبة للمتقین 

نظرات (۱)

  • اقای ‌ میم
  • تلنگر خوبی بود

    پاسخ:
    کاش دنبالش عمل هم باشد.
    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.