یک مثال ساده
بسمالله الرحمن الرحیم
ادارهای را فرض کنید که کسی میتواند رئیس آن شود که شرایطی را داشته باشد:
مثلاً
مدرک دکترا داشتهباشد.
ده مقاله علمی -پژوهشی تا بهحال چاپ کردهباشد.
بیست سال سابقه کار داشتهباشد.
حالا هر چه میگردیم، آدمی با این مشخصات پیدا نمیکنیم. نیست، باید چکار کرد؟
الف) بدون مدیر رهایش کنیم، یک اتفاقی میافتد.
ب) قرعه بکشیم و یکی از کارمندان را مدیر کنیم، باید مساوات برقرار باشد... بین همه! حتی ابدارچی
ج)بگردیم نزدیک شخص به شرایط بالا را پیدا کنیم و نهایتاً برای محکمکاری، عدهای را به عنوان ناطر تعیین کنیم.
د) عدهای را که شبیه شرایط مدیر را دارند، انتخاب کنیم، انها شرایط را بالا و پایین کنند و یکی را انتخاب کنند، خودشان هم نظارت کنند.
ه) یک نفر که ربطی به اداره ندارد، اداره را هم نمیشناسد، بگداریم سر کار.
*
حالا یکی از ان وسط داد میزند: اقا! این مدیر جدید شرایط رو کامل نداره، اختیاراتشو کم کنیم؟
بقیه فکر کنم چپ چپ نگاهش کنند... مثلاً میشود اختیار بخشنامه صادر کردن را گرفت؟ یا امضاء زیر نامهها؟ یا امضای چکهای اداره؟ خدایی میشود چون همه شرایط را ندارد، حالا که مدیر شده یکسری کارها را نکند؟
ولایت فقیه به همین سادگی است... امت اسلامی، رهبر میخواهد، مدیر لازم دارد و امام معصوم در پرده غیبت هستند... عدهای فقیه انتخاب میکنیم و مجلس خبرگان تشکیل میشود. و انها یک نفر فقیه را به عنوان، ولی فقیه انتخاب میکنند. و همه اختیارات اداره جامعه اسلامی به او سپرده میشود.
انهایی که منکر ولایت فقیه هستند، بفرمایند چگونه یک تیم ورزشی، گروه سینمایی، گروه سرود، سرمربی، کارگردان و رهبر میخواند، اما جامعه اسلامی، به این عرض و طول، کسی را لازم ندارد؟
خوب است که مثال اهمیت و نقش سرمربی جلوی چشممان است. در پست هفته قبل نوشتم... در کمتر از ۵۰ روز با تعویض سرمربی تیم کشتی آزاد بزرگسالان، یک نقره و یک برنز تیم، تبدیل به ۳ طلا، سه نقره و یک برنز شد. قبول که انجا ۶ وزن و ۶ ورزشکار بودند و اینجا ده وزن و ده ورزشکار حضور داشتند. در المپیک، یک سوم تیم نتیجه گرفتند و اینجا کمتر از یک سوم تیم، نتیجه نگرفت. حالا وزن و مرغوبیت مدالها بماند.
همه گفتند و من هم تکرار حرف کارشناسان را میکنم، در ۵۰ روز نمیتوان خیلی تکنیک ورزشکار را تغییر کرد، اما نقش سرمربیجدید این بود که شرایط جسمی و روانی ورزشکاران را بالا ببرد...
ادامه دارد...
و العاقبة للمتقین
پ.ن:
۱- امروز آغاز ولایت امام عصر است... میدانید چندسال گذشته؟! امسال هزار و صد و هشتاد و چهارمین سال امامتشان آغاز شده است! چندسال دیگر باید بگذرد تا آماده شویم؟
در تبریک یا عدم تبریک این روز، اختلافات بسیاری است. این جواب را پسندیدم. دوست داشتید، بخوانید.
۲- به بهانه امروز، خیلیها خیلی کارها میکنند که خلاف نظر علما و رهبر عزیزمان است. نکنید که همه اعمالتان، حبط میشود. تمسخر در اسلام نداریم. به هر بهانهای که باشد. آن مناسبتهای دیگری هم که برای امروز، نقل میکنند، کلا اشتباه است.
۳- رضا امیرخانی نویسنده کتاب «جانستان کابلستان»:
سال ۸۸ سفری به افغانستان داشتم که بعضی قسمتهاش رو در کتاب «جانستان کابلستان» نوشتم؛ در اون سفر دیداری با یکی از مشاوران حامد کرزی و یکی از مشاوران وزیر خارجه وقت افغانستان داشتم.
از هر دری سخنی شد تا بحث به مراسم ۹ ربیع و لعن بزرگان اهلسنت رسید. من هی سعی میکردم با دیدگاه وحدت اسلامی حرف بزنم، اما هر چی میگفتم مشاور کرزی یه فیلم بلوتوثشده توی گوشیش نشون میداد از مجالس لعنی که فلان سخنران معروف در اون صحبت میکرد. دیدم قبول نمیکنند.
گفتم براتون خاطرهای تعریف میکنم: «مدتی پیش که در یک مراسمی نزد رهبر انقلاب بودم، بعد از مراسم سوالی از ایشون داشتم و ایستاده بودم تا نوبتم بشه. یک حاجی بازاری متدین به آقا گفت: از موقعی که شما برگزاری مجالس ۹ ربیع رو ممنوع کردید، خودم دم در خونه میایستم و هر گوشی و ضبط صوتی که مدعوین دارن میگیرم ازشون و نمیذارم هیچ فیلم و صوتی از این مجالس بیرون بره. حاجی، توقع داشت مورد تحسین رهبری قرار بگیره؛ آقا گفت: «این که من لعن بزرگان اهلسنت رو ممنوع کردم، به خاطر عواقب اینطوریش نیست! این اعتقاد قلبی منه و حاضرم این اعتقاد رو روی کفنام بنویسن!»
وقتی این خاطره رو برای اون دو مشاور نقل کردم، مشاور کرزی گفت: وقتی رفتی ایران به خامنهای بگو «یک مرید به مریدان تو افزوده شد!»
من چندی بعد در دیداری با رهبری این رو تعریف کردم و گفتم من افشای سرّ کردم. آقا فرمودند: «تا میتونید از این افشاها بکنید!»
۴- این بحث را خیلی وقت بود که دلم میخواست بنویسم و فرصتش نبود.
داشتم بالا و پایین میکردم که باید از کجا شروع کرد.
به شدت از نظرات و سوالات، استقبال میکنم.
یک سوال این لعن و مراسم و ... چیه؟!
من تاحالا نشنیدم دربارش :)