پدر
بسم الله الرحمن الرحیم
آدمها پدر زیاد دارند.
اولین پدری که میشناسیم، پدر خودمان است. به اصطلاح پدر بیولوژیک! پدری که بیواسطه از او بهوجود آمدهایم.
بعد میرسد به پدرِ پدر و پدرِ مادر... پدربزرگهای دوستداشتنی که متأسفانه هیچوقت پدرِ پدرم را ندیدم.
در مرتبه بعد پیامبر مهربانمان و امامان را میشناسیم و حتی اگر نبود حدیث: أنا و علی أبوا هذه الأمة، باز هم مسجد النبی و حرم امام در نجفاشرف، خانه پدری بود، هست و خواهد بود.
مرتبه بعد زانوی تلمذ میزنیم در محضر معلمین و اساتید... که میشوند پدر معنوی...
آخرِ شبِ روز 12 اسفند 1402، یکی دیگر از پدرانم را از دست دادم. ریشه دینداری و شناخت دینم در مدرسهای رقم خورد که تولیت و ریاست آن با عالمی بود از جنس زهد، سادهزیستی، قناعت و مهربانی. حاج آقا امامی کاشانی پدر همه ما بود... پدر همه ما دانشآموزان دبیرستان علوم و معارف اسلامی شهید مطهری...
امروز وداع است و فردا تشییع...
روحش شاد و یادش گرامی
رحم الله من قرأ الفاتحة مع الصلوات
پ.ن:
1. انشاءالله پای کار انقلاب بمانیم.
2. میان بحبوحه انتخابات، بخشی از مردم عزیز سیستان و بلوچستان، گرفتار سیل شدند. 10 هزار نفر، تعداد کمی نیست... همانها که رفاه پایتختنشینان را ندارند، اما پای کار انقلابند... فاستبقوا الخیرات اینجا هم کاربرد دارد.
روحشون شاد