جنة البقیع
بسم الله الرحمن الرحیم
بقیع بُقعه ندارد، ولی بقا دارد
ضریح و صحن ندارد، ولی صفا دارد
برای گنبد و گل دسته که نیامده است
گدا به خانهی ارباب التجا دارد
کنار صحن و سرای پیمبر اکرم
خرابه بودن آن آستان «چرا» دارد
به احترام امامان شیعه در آنجا
اگر مدینه بسازیم باز جا دارد
جبین بسای به خاک درش که این درگاه
به قدر چشم همه خلق توتیا دارد
به جبرئیل کند فخر از سعادت خویش
کبوتری که در آنجا برو بیا دارد
کجا رواست که قبرش غریب و ساده شود
کسی که در همه تاریخ آشنا دارد
بقیع و غربت آن را چه خوب میفهمد
دلی که اُنس به گُلدستهی رضا دارد
به خط خون به سر کوچهی بنی هاشم
نوشتهاند که «یک دست هم صدا دارد»
به خاکبوسی آن آستان مرا ببرید
که این گلوی رمق دیده عقدهها دارد
شاعر: سید روح الله مؤید
پ.ن:
1. 8 شوال المکرم است، میدانم... ولی وقتی بیهوا میرسم به همچین شعری، دلم تا مدینةالنبی پر میکشد. امسال الحمدلله رب العالمین، خیلی از دوستان راهی حجاند و دلم پاره پاره شده... دلم برای بیتالله تنگ شده. برای آغوش پدربزرگ...
چقدر شعرش قشنگ بود... دلم رفت ایام فاطمیه و غربت بقیع...