اعتراض، پیشنهاد و دعوت
بسم الله الرحمن الرحیم
به این روزها که میرسیم، بیشتر اعصابم بهم میریزد. آخر هنوز هم باید تقلید، کورکورانه باشد. در اتحادیه اروپا تصویب شد که ساعتها را جلو نکشند. گفتند سیستم خواب ملت بهم ریخته و چون کلا یکساعت باید جابجا بشود، این جابجایی باعث بالارفتن آمار سکته میشود!
خب به ما چه که دقیقاً همین کار را کردید؟!
مگر ما طبق ساعت کاری بیدار میشویم؟ ما اذان کوک بیدار میشویم که یک دقیقه، یک دقیقه جابجا میشود. آن جلو کشیدن ساعت، باعث نظم میشد! آخه خدا عقلتان بدهد، این همه تاکید بر نخوابیدن در بینالطلوعین و بعد طلوع فجر را کجای دلم بذارم، وقتی تازه ساعت 5 است... بندگانخدا اهالی شرق کشور که صبحشان، نیمساعت زودتر شروع میشود. یعنی کاش بعضیها بفهمند که عقل امانتی است که قرار است استفادهشود، نه اینکه در نقش امانتدار، آکبند و دستنخورده به خدای متعال تحویلداد.
از فردا انشاءالله چله کلیمی یا موسوی آغاز میشود. این موسوی، استثناءاً به حضرت کلیمالله موسای نبی (سلامالله علیه) برمیگردد، نه امام هفتم.
40 شبی که وعده خلوت خدای متعال با این پیامبر بود که بعدش الواح تورات نازل گردید. بهترین ایام چلهگیری! فاستبقوا الخیرات ولو در حد روزی به یک صلوات، مداومت داشتهباشید که «قَلِیلٌ مَدُومٌ عَلَیْهِ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ» اندک کارى که بر آن مداومت کنى بهتر است از کار زیادى که از آن خسته شوى. سندش هم نهجالبلاغه، حکمت 444 (ادامه لفظ کثیر، عبارات مختلفی در منابع متعددی نقلشده است که همه بر همین معنا دلالت میکند.)
مدرسه نویسندگی مبنا، دورهای دارد به نام «روایت انسان».
ابتدا صرفاً در بستر شبکههای خارجی بود که هیچرقمه اعتقاد نداشتم که واردش بشوم.
بعد که دوره در بستر شبکههای داخلی هم قرار گرفت؛ خییییییییییییییییییییییییییییلی تعریف شنیدم و تصمیمگرفتم سمتش نروم. به چند دلیل:
الف) تجربه که معمولاً چنین دورههایی برایم ملالآور است بعد از این حجم درس دینی خواندن و سر کلاس رفتن!
ب) تعریف را هم غالباً از دوستانی میشنیدم که مطالعات و تحصیلات دینی نداشتند.
ج) و مهمترین ضدتبلیغ برایم این بود که دوستان روایت انسانی هیچدادهای از دوره را به خاطر نداشتند تا بازگو کنند. صرفاً گوش داده بودند و هر وقت بین حرفها و صحبتهایمان به نکتهای از روایت انسان میرسیدند و میخواستند ارجاع بدهند، میگفتند: «اینو تو روایت انسان، مفصل بحث میکنه!!» و وقتی میپرسیدم خب! چی گفته؟! جوابم غالباً همین بود: «یادم نیست، ولی خیلی خوب گفته بود.»
د) همه اینها بهعلاوه دغدغه مالی که به هر حال هست، مرا به اولویت نمیرساند که بابت روایت انسان، هزینه بکنم.
این نکته که روایتانسانیها، هیچ دادهای از حداقل یکسال که روایت انسان گوش دادند را نداشتند، خیلی بد بود! یعنی صرفاً تعریف میشنیدم، تعریفی که علم نداشت و برای آدم جویای علم، صرف تعریف، ایجاد انگیزه نمیکند.
بالاخره با دیدن کد تخفیفی در ثبتنام دوره اول در بهمنماه، دل به دریا زدم و دوره اول را خریدم. (البته بعد جایزه جهانی اربعین، دغدغه مالی نبود و در ثبتنام دوره بیتأثیر نبود.)
مثل بچه خوب، هر هفته صوتها را با دقت گوش میدادم. دو جا به سؤال رسیدم و پشتیبان محترم یک ایراد پذیرفت، ایراد دوم را پیچاند! نمیگویم حرفش درست بود یا نبود، ولی استدلالش اشتباه بود که برای اثبات حرف، با حدیث، ظاهر آیه قرآن کریم را زیر سؤال میبرد. (بحث محکم و متشابه نیست. آیات متشابه، در وهله اول با سایر آیات قرآن تناقض دارند که میگوییم متشابه)
دلزده شدم و دوره داشت تمام میشد و تبلیغ ثبتنام شروع فصل دوم، هر روز در کانال بالا میآمد. «خب! وقتی دوره اول را گوش ندادهام، دومیاش به چه دردی میخورد؟!»
یک گروه جمعخوانی تشکیلشد که در عرض یک هفته، مروری بر صوتها داشتهباشند و هر روز سهصوت در گروه گذاشته میشد. سه چهار روزه، صوتها را با سرعت دو برابر گوش دادم. (اولینبار که از دوستی شنیدم که سرعت صوتها را دوبرابر میکند، چشمانم گرد شد و خندیدم. گفتم نمیشود. اما حالا میگویم برای انسان، هیچچیز نشد ندارد. فقط نیاز به تمرکز و عادت دارد.)
در دوره اول درباره این پیامبران صحبت میشود:
حضرت آدم
حضرت شیث
حضرت ادریس
حضرت نوح
حضرت سام (جانشین حضرت نوح)
حضرت هود
و حضرت صالح
آنچه که آموختم:
1- الحمدلله نسبت به تاریخ انبیاء خالیالذهن نیستم. پس چیزهایی میدانستم. این دسته اطلاعاتم، دستهبندی شد و خرده روایات جدیدی را فهمیدم.
2-در دوره پدرمان حضرت آدم، یک جواب گرفتم برای حرفی که شاید خیلیهایمان در ذهن داشته باشیم: «کاش حضرت آدم! از میوه ممنوعه نمیخورد که اگر نمیخورد، همه ما الان توی بهشت مانده بودیم...» جواب مدرس کلاس به این غُر همیشگی، مستدل بود.
3- دوره حضرت ادریس و اینکه چه شد شهرهای ایمانی و ابلیسی، که تا آن موقع جدا بودند، یکی شدند، محل تأمل بود! محل مداقه! نکتهای که امروز هم به درد ما میخورد که آی! حواست باشد! نکاتی درباره زندگی حضرت ادریس بیان شد که نمیدانستم.
4- دوره اولین پیامبر اولوالعزم، خصوصاً بعد داستان طوفان، که دو یا سهجلسه درباره جنود شیطان و بتپرستی صحبت میکنند، خیلی کاربردی بود. درباره بت بزرگی به نام «بعل» که از بتهای زمان حضرت نوح (علی نبینا و آله علیهم السلام) است و تا امروز هم نشانههایش وجود دارد و پرستندگانی دارد.
5- مرور داستان قوم عاد و ثمود ـ که همان سومریهای تاریخ تمدنند ـ خوب بود.
انشاءالله از شنبه دورههای جدید، شروع میشود.
امروز آخرین مهلت ثبتنام در دوره اول روایت انسان است.
اگر:
الف) مطالعات تمدنی خوب و مطالعات دینی دارید، برایتان این دوره میتواند کف کارکرد، یعنی مرور و دستهبندی داشته باشد؛ که باز هم توصیهاش میکنم. زاویه دید ایشان برای روایت، زاویه خوبی است.
ب) اگر مطالعات دینی ندارید، دوره جذابی است. روایتی که از قبل انسان آغاز میشود. از1/1/1
فقط یک نکته: آنچه در این دوره میشنوید، جز ارجاعات قرآنی، وحی منزل نیست. مدرس محترم حاجآقا نخعی، العیاذبالله خدای متعال نیستند که نشود روی حرفشان، حرف زد... دادهها را گوش کنید، نقل کنید، اما همچنان ذهنتان را باز بگذارید تا اگر روزی خلاف دادههای ایشان را شنیدید، اول دقیق توجه کنید، بعد ببینید حق با کلام متناقض است یا مدرس محترم.
والعاقبة للمتقین
دقیقا بعضی تحلیلهای آقای نخعی رو منم قبول ندارم اما کلیت کار رو دوست دارم
میشه بپرسم ایرادی که گرفتید بهش چیا بود ؟