بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

مادرم

۱۴۰۳/۰۴/۱۰

بسم الله الرحمن الرحیم

مادرم عزیز دل ماست. تاج سر ما. از یکجایی به بعد، اسم مادرم را توی گوشی‌ام نوشتم: همه وجودم. تا هر وقت زنگ زدند، پیام دادند یادم باشد چه کسی پشت خط است. مادر قبل از شهادت رئیس‌جمهور رفت و بعد از چهلم برگشتند. روز انتخابات...

دلم می‌سوزد که نبودند این ایام گریه کنند، در تشییع شرکت کنند،  مراسم بروند.

دو نفر از فامیل هم این مدت به رحمت خدا رفتند.

گذاشته بودم مادر برسد و با هم برویم خانه فامیل!

فکر کرده بودم ببرمشان زیارت سیدالکریم، سر مزار شهدای خدمت...

توی ذهنم بود...

برنامه ریخته بودم.

و

عَرَفْتُ آللّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ العَزَائِمِ، وَحَلِّ آلْعُقُودِ، وَنَقْضِ آلْهِمَمِ.
 
امام (علیه‌السلام) فرمود :
خداوند را به‌وسیله بَرهم خوردن تصمیم‌ها، فسخ پیمان‌ها و نقض اراده‌ها شناختم.

این دو روز، غر زیاد زدم. ناراحت بودم که خدای متعال دوباره زدند زیر میز بازی و همه چیز بهم ریخت...

مادر پای پله اتوبوسی که قرار بود برساندشان پای پرواز، زمین خوردند. علی‌الحساب توی آتل است تا ورمش بخوابد و بعد احتمالاً سه هفته در گچ باشد.

باید شاکر باشم بابت حجی که رفتند.

سلامتی که داشتند.

اعمالی که همه را خودشان انجام دادند... الحمدلله رب العالمین این اتفاق، زودتر نیفتاد که از اعمال، زیارت و قرآن و... بیفتند. و خدای متعال فرصت خدمت داده‌است. کمتر غر بزنم و بیشتر بدوم. شاید رستگار شوم و عاقبت‌بخیر!

*

حفظ نظام اسلامی، اوجب واجبات است... و انتخابات، یکی از مظاهر آن! تلاش برای انتخابات پرشورتر، یعنی کمک به حفظ نظام اسلامی!

دست نجنبیم، دیر می‌شود.


پ.ن:

1. تعبیر خواهرم خیلی درست بود: وضعیت ما مثلِ کسی بود که فکر می‌کرد به ساحلی ماسه‌ای رسیده، بعد سر از ساحلِ صخره‌ای درآورده!😶

2. مادر با همان پایی که به‌خاطر دردش، نتوانستند خودشان از هواپیما پایین بیایند و با ویلچر آمدند؛ و ما که شوکه بودیم، گیج و ناراحت... هنوز نمی‌دانستیم باید چکار کنیم و چه شده‌است، دو کار برایمان اولویت بود: نماز و انتخابات. ما که رأی‌هایمان را اول صبح داده بودیم. کارت ملی مادر همراهمان بود و همان‌جا توی فرودگاه رأی‌شان را دادند. الحمدلله رب العالمین.

3. خوشحالم در زمان انقلاب به دنیا آمدم. خوشحالم در خانواده انقلابی متولد شدم و تای الابد اگر فقط بابت همین یک نعمت شکر کنم، کم است. مادر تا جایی که یادش هست و صفحه شناسنامه انتخاباتشان نشان می‌دهد، از اولین رأی به جمهوری اسلامی پای کار بودند و به ما هم یاد دادند مظاهر عمومی و مقبولیت جمهوری اسلامی را قدر بدانیم و برایمان اولویت باشد مثل انتخابات، راهپیمایی و...

نظرات (۱)

شکر خدا بابت همه چیز

خدا مادرتون رو حفظ کنه براتون

پاسخ:
الحمدلله رب العالمین
ممنون
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.