بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

مؤسسه قرآنی!

۱۴۰۳/۰۷/۲۱

بسم الله الرحمن الرحیم
ایتا را باز کردم و تبلیغاتش آمد بالای صفحه: «آموزش حفظ تصویری قرآن کریم» برای حقیر که سال‌ها در این مسیر بودم و به انتهایش نرسیدم، گزینه قابل توجهی بود. خصوصاً با تبلیغاتش که ما رکورد حفظ 47 صفحه در روز هم با این روش داریم و قس علی هذا.

 در توضیحات کانال، آدرس وبگاه هم داشت. توی آن هم چرخیدم و تبلیغ «آموزش حفظ تصویری قرآن کریم ـ دو جلسه رایگان» توجهم را جلب کرد. همان سنگ مفت و گنجیشک مفت معروف! بعد از اینکه مشخصات وارد کردم و دکمه ثبت‌نام را فشار دادم، به‌جای ورود به صفحه جدید یا لینک دانلود دو جلسه، پیام آمد: «کارشناسان ما با شما تماس خواهند گرفت.» نفهمیدم چه صیغه‌ای است! دو بار زنگ زدند، یکبار وسط تجمع برای شهادت سید مقاومت. دومین بار هم توی تاکسی، وقتی فسقلی بغلم بود.
خلاصه! بعدش پیامکی آمد: «فلانی هستم از فلان مؤسسه. چند بار زنگ زدم و جواب ندادید! کی وقت دارید تماس بگیرم.» البته متن پیامک، مفصل و کاملاً مؤدبانه بود. چندساعت بعد که فرصت داشتم، نوشتم: «یا لینک را بفرستید یا دیگر ما را با شما کاری نیست.» البته این را هم مؤدبانه تایپ کرده و فرستادم. بعد از گفتگوی طرف را پاک کردم.
یک هفته بعد، چند شماره ناشناس ثابت از شهرستان زنگ می‌زنند و  وقتی جستجو می‌کنم، می‌فهمم برای همان مؤسسه است.
یک شماره همراه ناشناس هم با فاصله زنگ می‌زند که نمی‌بینم. معمولاً شماره‌ای ناشناس زنگ  بزند، وارد شبکه‌های اجتماعی‌اش می‌کنم، بعد شماره را پاک می‌کنم تا بفهمم اسم و رسم طرف چیست. اسمش آمد با عکس یک دختری که به زور روسری کوچکی پشت سرش بسته بود با موهای فرفری تا کمر! هر چه فکر کردم، چنین کسی را باید از کجا بشناسم، نفهمیدم. پیامک دادم و فهمیدم باز از همان مؤسسه است... به غلط کردن افتادم و جواب دادم، ما را با شما کاری نیست... (باز هم البته تلاش کردم از دایره ادب خارج نشوم.) چهارشنبه هم باز دقیقاً سر نماز یک شماره ناشناس دیگر تماس گرفت و همین روال، این بار عکس کاملاً بی‌حجاب و همان سؤال و جواب از همان مؤسسه!
*
القصه، جواب این را هم دادم که دیگر زنگ نزنند...
اما
برایم سؤال ماند! حالا که حفظ قرآن هم تبدیل به کاسبی افراد شده است، جایز بودن و نبودنش جای خود! اینکه حافظ محترم قرآن که مسئول این دم و دستگاه است و قبلاً محاسنی داشت و حالا باد برده است هم به کنار
استفاده از کارشناس حفظ قرآن، آن هم بی‌حجاب اهانت به قرآن حکیم نیست!؟  مصداق صریح نؤمن ببعض و نکفر ببعض چطور؟!


حالا می‌فهمم چه شد خوارج که حافظ قرآن بودند روی ولی‌الهی تیغ کشیدند...


والعاقبة للمتقین


پ.ن:

1. مؤسسه قرآنی که خلاف دستورات الهی قدم برمی‌دارد، خیری ندارد. قطعاً

2. خلاصه را داشته باشید، تا مبسوطش! ماست‌ها را توی قیمه‌ها نریزید! آقایمان امر کردند، سمعاً و طاعتاً اما بانوی گرامی که 500 میلیون طلا و جواهراتت را در راه لبنان دادی، دمت گرم! اما شما با این حجم درآمد، واجب‌الحج بودی و حج بر شما مستقر شده بود... :(

  • حاج‌خانوم

استطاعت

حج

مؤسسه قرآنی

نظرات (۲)

  • سارا سماواتی منفرد
  • سلام خدمت شما 

    در خیلی از صنف ها مثل پزشکی و استادی و ... افراد منفعت طلب و کاسب کار دیده بودیم و شنیده بودیم اما اینجوری اش دیگه نوبره ، کار و شغل درآمدزای دیگه ای نبود که سمتش بروند !!

    پاسخ:
    علیک سلام
    صرفاً تأسیس مؤسسه قرآنی و دریافت شهریه، همیشه بوده است.
    به هر حال آن استاد حفظ، هم وقت می‌گذارد.

    اما به قول شما کاسب‌کاری!
    خدای متعال بهمون رحم کنه.
  • اقای ‌ میم
  • کاسبی با قرآن رو ندیده بودیم که دیدیم