گنج
بسم الله الرحمن الرحیم
از کودکی به گردن ما شال ماتم است
نابرده رنج، گنج به ما دادهای حسین (علیهالسلام)
پ.ن:
۱. یک زمانی وبلاگی داشتم که نامش به عطش تغییر کرد و در توضیحاتش قید کردم: مأمور قبض روح خدا، دور ما نگرد/ ما کربلا ندیده به تو جان نمیدهیم.
گذشت تا اولینبار اربعین 93، کربلا را دیدم. اربعین 94، به زیر قبه رسیدم...
حالا چشم انتظارِ اربعین 1400 هستم. باشد که فراق به وصال برسد و همچنان زمزمه میکنم:
مأمور قبض روحِخدا، دور ما نگرد
ما کربلا ندیده به تو جان نمیدهیم
۲. آقا جانم!
دلخوشم به تنها کاری که میتوانم برای عزایتان بکنم. همه جا را سیاه میکوبم. باشد سیاهی گناهانمان میان سیاهی عزایتان گم شود.
آقاجان! کل سال همه بغضها، حسرتها، غصههایم را جمع میکنم تا شب اول محرم، و یادم بیاید «لایوم کیومک یا اباعبدالله» و قطرهای شوم در میان خیل عزادارانتان...
و به شرط حیات، اگر اول ربیعالاول به شکرانه هجرت و حیات خاتم الانبیاء، مشکی عزا را کنار بگذارم، اثری از سیاهی گناهانم نمانده باشد.
۳- تسلیم، کدنویسی و وررفتن با این کدها کار من نیست... مچل شدم تا درست شد.😅😂
ای ساقی سرمستِ ز پا افتاده
دنبال لبت آب بقا افتاده
دست و علَم و مشک سه حرف عشق است
افسوس ز هم، این سه جدا افتاده...
عزاداری هاتون قبول. التماس دعا.