بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

یک روز

۱۴۰۰/۰۵/۲۲

بسم الله الرحمن الرحیم

۱. اول صبح، خبر درگذشت «علی سلیمانی» عمیقاً ناراحتم کرد. پررنگ‌ترین خاطره‌ای که از او دارم، نه به تلویزیون مربوط است، نه تئاتر، نه سینما... این نقل خاطره، و کاری که کرد، پررنگ‌ترین تصویرم از اوست. باشد که به‌خاطر همین عمل، حضرت ارباب، دستگیری‌اش کند.

بعدها در برنامه‌ای دعوتش کردند و مابقی ماجرا را از او پرسیدند. گفت سایت مربوطه، پیام مرا پاک کرد و دیگر با ان افراد، ارتباطی ندارم.

  

۲. شیطنت سفیر انگلستان و روسیه در بازسازی کنفرانس ۱۳۲۲ تهران، بازتاب‌های زیادی داشت. نتیجه سیاست‌های هشت‌ساله جناب ظریف... به نظرم اولین کاری که باید انجام می‌شد، اعلام عنصر نامطلوببودن دو سفیر و دادن مهلت ۲۴ ساعته، برای ترک ایران و عذرخواهی برای مراتب بعدی بود. متاسفانه برخورد در خور توجهی صورت نگرفت و سفرا نه احضار که فقط به وزارت‌خارجه، دعوت شدند.😑😕

امان از ذلت‌پذیری و هیهات من الذلة

   

۳. احتمالاً من تازه دیدم مصاحبه‌ای از «آقای محمدرضا حیاتی» که باعث شد عذرش را از تلویزیون بخواهند. پررنگ‌ترین خاطره‌ام از ایشان، «خواندن خبر ارتحال امام» است و هنوز صدایشان توی گوشم است، خبری که بارها شنیده‌ام و هربار اشک ریختم و این روزها که بزرگتر شده‌ام، فکر می‌کردم که چقدر سخت است وقتی از شنیدن خبری، داری جان می‌دهی، بتوانی تمام احساست را کنترل کنی و سعی کنی قطره اشکی از چشمانت جاری نشود...

اما آن مصاحبه و مصاحبه بعدی او با شبکه تی‌وی پلاس، تمام باورم را فرو ریخت! نمی‌شود در یک قلب هم جای عزیزِخدا باشد، هم جای دشمن‌خدا...

بیشتر از همه متأسفم برای نظام عزیزمان که نتوانستیم فکر و ذهن آدم‌ها را اصلاح کنیم و دین را جدا از علاقه و محبت و سیاست می‌دانند.

دوباره بخوانیم این حدیث امام ششم، پیشوای شیعه را

امام صادق(علیه السلام): کل من لم یحب فی الدین و لم یبغض فی الدین فلا دین له.
هر کسی که دوستی و دشمنی‌اش در راه دین نباشد، او را دینی نیست... (بحارالانوار، ج۶۹، ص ۲۵۰)

والعاقبة للمتقین

نظرات (۲)

  • سارا سماواتی منفرد
  • به نام خدا

    راستش خیلی از کارها و مخالفت ها از روی ناآگاهی و یا عادت هست.

    این قضیه عکس این دو سفیر کوتوله فکری را می گم که خواستن ادابازی در آورند.

    عادتش اینه که یک نگاه منفی تو تاریخ ما کلا به این دو کشور هست و صد البته به جا هم هست ( استعمار ) اما این یک عادت شده حالا به جا یا نا به جا .

    ناآگاهیش هم این هست که این کنفرانس تهران اصلا ضد ایرانی نبوده و جهت توافق جهت گشودن جبهه دومی در غرب از سمت فرانسه بر ضد آلمان هیتلری بوده است و پیش از آن هم کنفرانس قاهره و پس از آن یالتا و پوتسدام هم برگزار شده اند و حتی متفقین در تهران توافق ضمنی کردند که پس از جنگ باید ایران را ترک کنند. علت انتخاب تهران هم ترس جناب استالین از سفر با هواپیما و نیز رفتن به نقاط دور بود.

    همین.

    این دو تا هم مثلا خواستن یک حورایی ادای بزرگترهاشون را درآورند .

    حرکت ضد ایرانی و اینا به این فقره اصلا نمی خورد.

     

    در مورد آقای حیاتی هم خدا داند اما ریا کاری سبب زندگی دوگانه می شود طرف بیرون یکجور ودر خلوت جور دیگر هست و وقتی ناملایمات می بینند گاهی آن روی دیگر را آشکار می کنند.

     

     

     

    پاسخ:
    بسم‌الله الرحمن الرحیم
    سلام خانم سماواتی‌عزیز
    ممنون از نظرتون
    ولی چند نکته
    ۱- دید استعماری، بر مبنای تاریخ به‌وجود آمده‌است.  برخورد این دو کشور، همیشه بر غارت و استعمار ایران بوده، هنوز هم هست. نه فقط ایران، بلکه همه کشورها... همین روسیه، هر چند متحد ماست، اما در آژانس، شورای امنیت و... هماره منافع خودش اولویت داشته‌است، نه منافع ما.
    فعلا بر مبنای منافع مشترک در برخی زمینه‌ها پیش می‌رویم، ولی نمی‌شود به آنان اعتماد کامل کرد. نمی‌دانم فیلم یتیم‌خانه ایران را دیده‌اید یا نه؟ اگر ندیده‌اید، حتماً ببینید، بخشی از تاریخ که عامداً از کتاب‌های تاریخ مدارسمان حذف‌شده‌است.
      
    ۲- با احترام، اما اصلاً فکر نکنید سفیر تازه رسیده انگلستان یا سفیر کارکشته روسیه، صرفاً ادا دربیاورند.
    ادا درآوردن در عرصه دیپلماتیک، جایی ندارد. هر حرکت، فرم، عکس و عمل، حتماً دلیلی دارد، شک نکنید.
    آنان بهتر از خودمان، ما را می‌شناسند.
      
    ۳- این یک خوش‌بینی است که ناشی از حسن‌نیت ماست.
    *همین روزها سریال گاندو۲،  فقط بخشی از خیانت‌های سال‌های اخیر سفارت‌انگلستان را -بر مبنای اطلاعات مستند است - به تصویر می‌کشد.
    *پیشنهاد می‌کنم اگر ندیدید حتماً مصاحبه خبرنگار معروف آمریکایی اپرا وینفری با نوه ملکه انگلستان شاهزاده هری و همسرش مگان مارکل را ببینید. مصاحبه‌ای یک ساعت و نیم، که فقط بخشی از برخوردهای خودخواهانه و نژادپرستانه را که با خودشان، داشتند را به تصویر کشیدند.
    *انگلستان، هنوز هم غارت می‌کند و خود را بریتانیای کبیر می‌داند، می‌دانید کانادا و استرالیا هنوز مستعمره انگلستان هستند؟
    *بارها در برپایی آشوب‌های خیابانی، دخالت مستقیم سفارت انگلستان ثابت‌شده است.
    * یک نکته دیگر، می‌دانید روسیه و انگلستان، هر کدام دو سفارت‌خانه در تهران دارند، یکی ییلاق و دیگری قشلاق...  باغ سفارت انگلستان در خیابان شریعتی، قانوناً در تملک ایران است و سفارت صرفاً در دوره پهلوی، آن را اجاره کرده بود، ولی بعد ۴۰ سال، حاضر نیست پسش بدهد؟
    مگر می‌شود سفیرش که فارسی را کاملاً مسلط است، صرفاً از باب شوخی، چنین عکسی گرفته باشند.

    ۴- روسیه یک مرکز مطالعات ایران معاصر دارد. منظور از معاصرش، ایران اسلامی است. ریاستش رجب صفرف است که تقریباً به تمامی روستاهای ایران، سفر کرده و از من و شمای ایرانی، بیشتر درباره ایران، جغرافیایش، تاریخ، فرهنگ، اداب و سنن اطلاع دارد و از مشاورین مستقیم رئیس‌جمهور است.
    ایشان فقط رئیس‌مرکز است، یعنی روسیه برای شناخت ایران، مرکزی درست کرده که فقط رئیسش، همه جا را دیده و سفرکرده و می‌شناسد، فارسی را هم کاملاً مسلط صحبت می‌کنند و ازادانه و بارها در ایران جابجا می‌شود.
      
    این فقط ان‌چیزی است که ما می‌دانیم. خب سوال، چنین کشور عریض و طویلی که خود را میراث‌دار اتحاد جماهیر شوروی می‌داند و برای شناختن همسایه جنوبی‌اش، این همه خرج می‌کند، امکان دارد چنین حرکتی را صرف یک ادا و خاطره‌بازی انجام داده‌باشد؟

    ۵- برگردیم به اصل ان کنفرانس... جدا از اینکه درباره چه بحث کردند، انجام چنین کنفرانسی، بدون اطلاع میزبان، فقط توهین بود و لاغیر. به تعبیر خودمان به محمدرضای پهلوی گفتن، تو کاره‌ای نیستی! تهران دست ماست.
    توهین بدتر این بود، علیرغم اطلاع محمدرضاپهلوی، و درخواست دیدار، نه حاضرشدند به کاخ بروند و نه حاضر شدند شاه را در سفارت راه بدهند.
    مثل این است که مثلا پدر و پدربزرگ‌هایم تصمیم بگیرند در خانه من جلسه بگذارند، خودشان کلید داشته باشند و بروند توی اتاق و بگویند به تو ربطی ندارد! توهین نیست؟ اقلش این بود ولو مسائل کنفرانس ربطی به ایران هم نداشت، لااقل به عنوان میزبان، اجازه پذیرایی بدهند...
        
    ۶- استالین، نه به‌خاطر ترس از هواپیما، بلکه به‌خاطر نزدیکی به شوروی، با برگزاری کنفرانس در تهران موافقت کرد، اول اینکه ایران در اشغال کامل متفقین بود، دوم ان زمان هنوز روسیه در خاک خودش مشغول جنگ با نازی‌ها بود، استالین به دلیل نزدیکی، پذیرفت که بتواند در صورت رخ‌دادن حادثه غیرمترقبه، سریعاً به کشورش برگردد.
       
    بازسازی صحنه، نشستن در همان‌جا، و حتی خالی گذاشتن صندلی امریکا، یعنی ما هنوز همان اقتدار را داریم و حکومت ایران عددی نیست.
         
    ۷- حدسم این است که می‌خواستند با چنین حرکتی، میزان حساسیت دولت جدید را بسنجند.
    شرمندگی‌اش برایم می‌ماند که جواب‌هایم طولانی‌تر از نظر شماست
    ملتمس دعا
  • سارا سماواتی منفرد
  • سلام

    ممنون از اینکه وقت گذاشتید و موضوع را به این جالبی موشکافی کردید .

    واقعا سپاسگذارم .

    واقعا خجالت زده شدم که ساده به موضوع نگاه کرده بودم و شما چه خوب موضوع را تحلیل کردید.

    بی شک کشور در اشغال بوده و توهین به جانشین بی تجربه رضا خان اما الان که چنین نیست و کشورمون ولی و صاحب دارد. البته موضوع محک دولت جدید می تواند گزینه پر رنگی باشد و در خباثت این دو کشور هم اصلا لحظه ای شک و تردید ندارم.

    ممنونم.

    فیلم یتیم خانه ایران را هم دیده ام و موضوع عامدانه نسل کشی مردم ایران.

    محتاجیم به دعا در این روزهایی که واقعا خیلی دلگیر کننده است.

    پاسخ:
    علیک سلام
    درس پس می‌دم، خواهش می‌کنم.😅😊
    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.