به قول دوستی، از هر وری، دری
بسمالله الرحمن الرحیم
۱. چکار کردهام که قوانین منع آمد و شد برقرار است و نمیتوان تا هیات رفت...😢 دلم روضه شبانه میخواهد، وقتی سیاهی چادرم در سیاهی شب، گم میشود و وسیلهاش...
بعدا نوشت: الحمدلله رسید... کاش قبول کنند.
۲. این روزها که همه جا رنگ ماتم حضرتارباب است، تبریک گفتن جایی ندارد... دیروز، روز جهانی چپدستها بود.
ای همه راستدستهای دنیا
ما چپدستها در دنیایتان خیلی اذیت شدیم، البته تقصیر شما هم نبود. ناخودآگاهتان بود که جهت چرخیدن و پیچاندن و بازکردن همهچیز برایتان بدیهی بود و ما بعد از کلی کلنجاررفتن، میتوانستیم کلید بچرخانیم و دری باز کنیم.
چاقوها و قیچیها نمیبُرید، دربازکنها، باز نمیکرد. چرخخیاطیها درست نمیدوخت، همه عکسهایمان میلرزید، فرمانها نمیچرخید....اما توانمندتر از شما شدیم. الحمدلله چون مجبورشدیم دست ضعیفمان را هم به کار بندیم.
۳. امشب میان روضههای حضرت قاسمبنالحسن(سلامالله علیها) دلم رفت پیش قاسمبن الحسن انقلاب، چقدر جایتان خالی است عموقاسم، میان همه اتفاقات که اگر بودین، حتماً تابحال غائله ختم شدهبود...
دلم زیارتتان را میخواهد. اینکه بنشینم گوشه گلزار و های های برای دلم گریه کنم.
دلتنگتانم.
والعاقبة للمتقین
سلام
واقعا چقدر دلتنگم ... دلتنگیم در این روزهای ماتم زده .
دلتنگ دنبال دسته ها رفتن و زمزمه کردن ها ...
دلتنگ اشک های توی حرم ...