انتظار
۱۴۰۰/۰۶/۲۹
بسم الله الرحمن الرحیم
- رفتین کربلا، التماس دعا
مهر خروج را زد، گذرنامه را دستم داد. لبخندی زدم، اتیکت اسمش را خواندم، نوشتهبود «سیدرضا...»
یادم ماند برای سیدرضا دعا کنم.
این روزها منتظر خبرم که برسد، کوله ام را بردارم ،راه بیفتم و بنویسم:
من و کوله مسافریم امروز
از نجف تا حریم خلوت دوست...
آخرین مهر خروجی که روی گذرنامهام خورد.
سفر اربعین سال 1398...
این روزها حالم...
آقاجان!
شما اراده کنید راهها باز میشود... گذرنامه و ویزا و واکسن، همه بهانه است.
واقعاً ویزا و پاسپورت و واکسن بهانه است.
معلوم نیست به چه گناهی فیض اربعین از ما سلب شده است.
خدایا ببخش ما را.