بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

پدربزرگ

۱۴۰۰/۰۷/۱۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سلام پدربزرگ

مهم نیست امسال، چندمین سالی است که شما پیش ما نیستید.

مهم نیست چقدر درباره آن روز خواندم و شنیدم و جزئیاتش را به یاد دارم.

مهم نیست ان روز کجا بودم.

مهم همین است که ما عزادار شماییم.

عزادار بهترین پدربزرگ دنیا، مهربانترین پدر، عزیزترین پیامبر، حبیب خدا... رسول اعظم (صلی‌الله علیه و آله وسلم)

پدربزرگ

عزیزدل

پدر امت...

سال‌ها بعد از ان روزی که شما چشمانتان را بستید، چشم گشودم. اما شما خیلی پدربزرگ خوبی هستید، خیلی‌خوب. مگر می‌شود بین بچه‌ها و نوه‌ها فرق بگذارید؟ حتی بعد از هزار و چهارصد سال...

می‌شود آغوشتان را باز کنید و مرا مثل زینبین (سلام الله علیهما) بغل کنید!؟

می‌شود موقع نماز روی پشتتان بازی کنم؟

می‌شود به من هم کلمه‌ای بیاموزید...

  

خیلی دنبالتان گشتم پدربزرگ، تا مدینه‌النبی آمدم، تا ستون توبه، جایگاه اصحاب صفه، محل نمازشبتان، در خانه دخترتان، باب جبرئیل، همانکه محل ورود و خروجتان بود.

اما می‌دانید پدربزرگ، آنجا خیلی وقت است نشانی از شما ندارد. همه نشانه‌هایتان را پاک کردند، همه اثار را محو کردند... هر چند شیرین‌ترین دیدار، یادم نمی‌رود همان صبحی که مریض بودم، دلم گرفته بود، هوا هم سرد بود و راه افتادم سمت حرم، فقط یک صندلی درست روبرویتان بود و هیچ‌کسی نبود... تمام دوساعتی که حرف زدم، گریه کردم، دردودل کردم، بهانه گرفتم، اشک ریختم، کسی رد نشد. فقط من و شما بودیم. دلم برای همان‌جنس حرف‌ها تنگ‌شده‌است...

و غارحراء،

خیلی خوب بود، کاش من هم در این شهر دودگرفته، یک غارحراء داشتم.یک جای دنج و خلوت و دور از شهر که هر وقت دلم گرفت، پناه ببرم همانجا و خلوت کنم.

*

پدربزرگ

برایم دعا کنید، از همان دعاهایی که برای حسنین (علیهما السلام) می‌کردید...

دوستتان دارم

غمتان چقدر سنگینی می‌کند روی دلم

غم نداشتن پدربزرگ... غم نبودن در مراسمتان، غم نداشتنتان

اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا... حتی خدا هم به ما حق داره بابت نداشتنتان، به پیشگاهش شکایت بریم. طلبکار باشیم و غصه بخوریم.

می‌دانم اگر از همین‌جا هم صدایتان کنم، صدایم را می‌شنوید، جوابم را می‌دهید... مشکل منم که گوش‌هایم توان شنیدن صدای آسمانی‌تان را ندارد

  

سفر بخیر پدربزرگ

*

یَا أَبَا الْقَاسِمِ یَا رَسُولَ اللَّهِ یَا إِمَامَ الرَّحْمَهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلاَنَا

پدربزرگ، پیامبر مهربانی‌ها

  

إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إلَی اللَّهِ 

امدیم به درگاهت، تو پیش‌خدا، حرفمان را بزن... 

   

وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ 

این‌هم حاجت‌هایمان، دعایمان، درخواست‌هایمان...

  

یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ 

آبرودار، می‌شود پیش‌خدا برایمان پادرمیانی کنی؟

نظرات (۱)

  • امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ
  • تسلیت میگم

    خدا رحمت کنه پدربزرگ عزیز خودتون رو🌹🌹

     

    پاسخ:
    سلام
    ممنونم عزیز
    حضرت حق رفتگان شما رو هم بیامرزه...
    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.