نخل و نارنج
بسمالله الرحمن الرحیم
قبل از دنیا آمدنش، خوابی که مادر دیده بود، نوید مولود بابرکت و دانشمندی را میداد که اگر درست تربیت شود، به جاهای خوبی خواهد رسید...
خواب مادر سالها بعد تعبیر شد، و مرتضی، شده بود استاد الاعظم، آنقدرها که در جوانی پایش به جلسه هر عالمی که میرسید، آنجا را بهم ریخت.
از گعدههای کوچک درسیاش در نجف، در سن بیستسالگی که اتفاقی ایتالله کمرهای ان را از پشت ستون شنید و یکی دو روز بعد، خودش و همه شاگردانش، شاگرد درس شیخ مرتضی شدند.
تا وقتی که مخفیانه به اصفهان رسید و سر جلسه آیتالله شهر، حاضر شد و وقتی سوال استاد بیجواب ماند، جواب را در گوش بغلدستی گفت و از کلاس بیرون رفت.
استاد وقتی جواب را شنید، پاسخ داد: این جواب را یا حضرت حجت در گوش تو گفته یا شیخمرتضی انصاری.
با وجود درخواستهای فراوان برای تشکیل حوزه در ایران یا رونقبخشی به یکی از حوزهها، ترجیح داد به حوزه نجف برگردد و درس و بحث را همانجا ادامه دهد. سالها بعد در همانجایی که مردم به او اقتدا میکردند، در یکی از ورودیهای حرم، به خاک سپرده شد.
*
رزق سفر سامراء، خواندن درباره شیخ مرتضی انصاری بود که مرا به مزارش رساند و فاتحهای را برای استاد خواندم. استادی که هنوز در اصول و فقه، حرف آخر را میزند و همه طلاب باید دو کتاب مهمش را بخوانند تا وارد درس خارج شوند.
پ.ن
۱- تا حالا با کتاب انلاین، ارتباط برقرار نکرده بودم. مقاله زیاد خواندهام، اما کتاب فقط یک مورد، ان هم کتابی که چاپ کاغذی نداشت. جدا از اینکه نگاهکردن به صفحات مجازی، برای چشم مضر است، دست گرفتن فیزیک کتاب، لذتی دارد که قابل وصف نیست.
اما مسیرهای طولانی و کسالتبار در بین شهرهای زیارتی، مرا مهمان ضیافت زندگی شیخمرتضی کرد. روحش شاد.
۲- اما درباره نقد کتاب...
- اولین اثر داستانی را نباید یک جوری نقد کرد که نویسنده از حیز انتفاع ساقط شود.
- من نقد نویس حرفهای نیستم و ادعایی ندارم.
- نوشتن عرقریزان روح است. به جز اندکی کتاب بیارزش، واقعا نباید از روی نوشته دیگران با تریلی ۱۸ چرخ رد شد، وقتی نویسنده همه تلاشش را کرده است.
- همیشه مستندخوانی ارزش دارد.
نویسنده بر حسب وظیفه، تلاش کرده زندگی یکی از بزرگترین فقهای معاصر را در قالب داستان عرضه کند و تأکید کرده تا جای ممکن حوادث داستان، خیالپردازی نیست.این کار، ارزشمند است. هرچند نتوانسته باشد قالب داستانی را به تمامه پیاده کند.
نخل و نارنج را حتماً بخوانید که ارزش مطالعه دارد، اما توقع خواندن یک رمان جذاب را نداشته باشید، قلم، قلم خوبی است، باشد در آثار بعدی، ویژگیهای داستانی پررنگتر و کاملتر در آثارش دیده شود.
۳- البته آثار بعدی نویسنده چاپ شده و فرصت مطالعه آن را نداشتهام. :دی
۴- یکی از مهمترین نکات کتاب، بیان پشت صحنه عملکرد قاجاریه در قرارداد ترکمنچای است... این قسمت کتاب، یکی از مهمترین برهههای تاریخی است.بخوتنید و ببینید آیا باانچه سالها درباره ضعف قوای نظامی به ماگفتهاند، چقدر باواقعیت تطابق دارد. فتامل
والعاقبة للمتقین
سلام.
همیشه ماژیک فسفری به دست، یک کتاب رو مطالعه می کنم؛ به جز رمان.
اساسا تا کتابی رو فسفری نکنم، انگار نخوندمش.
«نخل و نارنج» تنها رمانی بود که منو به فسفری کردن بعضی قسمت ها واداشت...