پالام پولوم پلیم
بسمالله الرحمن الرحیم
یادش بخیر...
بچه که بودیم، برای هر انتخابی که کی اول باشد، در یارکشی که چه کسی اول، انتخاب کند، در قایمباشک که کی اول چشم بگذارد، کی بازی را شروع کند، راههای بسیاری داشتیم.
اولش ده، بی، سی، چهل... میکردیم.
گاهی هر کی تک بیاره، میخواندیم
سنگ، کاغذ، قیچی هم جای خودش را داشت.
گاهی هم قد بلندتر، بزرگتر یا کوچکتر بودن، ملاک اولویت بود...
بعصی وقتها اسممان را روی کاغذ مینوشتیم و قرعه میکشیدیم.
اگر بازی، روی زمین پهن بود (مثل مارپله و منچ و روپولی و...) و تاس داشت، همان تاس، ترتیب نفرات را مشخص میکرد.
توی بازیهای بچگی، همه برابر بودند و باید یک راهی برای شروع، سرگروهبودن، مدیرشدن و... پیدا میکردیم.
بعدها بزرگ شدیم، آدمها بر اساس شغل، سن، قابلیت، سابقهکار، دارای ملاکبرتری شدند، و همه راههای بچگی برای انتخاب، از بین رفت.
کاری ندارم به پارتیبازیهایی که شده و میشود، بماند.
*
اما سرنوشتِ یکسری از مشاغل و پستهای حساس، به مردم سپرده شد که رأی بدهند. گاهی نامزدها توسط نهاد و مرجعی صلاحیتشان احراز شد و گاهی نشد.
حالا بماند آنهایی که بدون احراز صلاحیت، به پست و مقام رسیدند و گندش درآمد.
*
این سالهای اخیر، به انتخاب برخی مناصب، ایراد جدی وارد شد و مناقشه برانگیزترین پست، رأس حکومت بود و هست.
چند مقدمه:
۱- سؤال جدی دارم از آنهایی که با چگونگی انتخاب رهبری، مشکل دارند، آیا دقت کردهاند که یکی از پرادعاترین کشورهای غربی، قدرتش موروثی منتقل میشود و هنوز مستعمره هم دارد. بله منظورم انگلستان است که حکومت پادشاهی دارد و کانادا و استرالیا، همچنان مستعمرهاش هستند!! توصیه جدی میکنم مصاحبه عروسکوچک خاندان سلطنتی، مگان و شاهزادههری را با یک شبکه آمریکایی ببینید تا بفهمید خفقان حتی درون کاخ سلطنتی و میان یک خانواده جریان دارد. مثلاً عروس خاتواده در مواجه با ملکه، باید! به شیوه سایر مردم، ادای احترام کند و اصلاً صمیمیت، معنا ندارد.
۲- تا بهحال، در احوال سایر کشورها دقت کردهاید، میدانید انتخابات ریاستجمهوری مثلاً آمریکا، به شدت غیردموکراتیک است و هیچ فردی جز از طریق دوحزب اصلی، امکان ورود به عرصه انتخابات را ندارد!!
در جریانید که انتخاباتش بر طبق قانون اساسی آن، دو مرحلهای است و هیچ شرکتکنندهای به رئیسجمهور رأی نمیدهد و به یکسری نماینده رأی میدهند تا آنها رئیسجمهور را انتخاب کنند و هر کس در هر ایالتی، اکثریت رأی را بیاورد، همه رأی ایالت مال آن حزب میشود؟ (دلیل اینکه همان اول و بعد انتخابات، رییسجمهور معلوم میشود، این است که جناح نمایندگان، قبل انتخابات مشخص است. یعنی قرار بود که نخبگان انتخاب شوند و رئیسجمهور را برگزینند، اما عملاً نخبگانی وجود ندارد و از قبل حزب و انتخابشان معلوم است.)
۳- آمال و آرزوی بعضیها هم کشورهای حاشیه خلیجند که همگی حکومت سلطنتی و پادشاهی دارند.
۴- کلا در میان نظامهای موجود، همان غربیها دموکراسی را بهترین شکل حکومت، قلمداد میکنند که آن هم به نظام پارلمانی و ریاستی تقسیم میگردد.
مفصلش را در کتابهای حقوقاساسی میتوانید بیابید.
۵- در جریانید که همان غرب که نسخه دموکراسی برای عالم میپیچد و همه شبکههایشان، داد «بیچاره مردم ایران! با این خفقان سر میدهند» گل نظام تصمیمیگیرشان سازمان ملل است که در رأس آن شورای امنیت، همهکاره است!
این را هم بدانید که قبل از سازمان ملل، نهادی به عنوان جامعه ملل، تأسیس شد که خود آمریکا با اینکه جزو چند کشوری بود که این نظام را طراحی کرد، موقع رأیگیری و امضاء و پیوستن، چون به تمامه قدرتش را تضمین نمیکرد به آن نپیوست و قبل از جنگ جهانی منحل شد! حالا جامعه ملل به کنار...
سازمان ملل... همه راهها به شورای امنیت، ختم میشود. تقریباً تمام راههای مهم. چرا؟ چون فاتحان جنگ جهانی بودهاند.
-همین؟!
+دقیقاً همین... حالا چگونه فاتح شدند؟
- با انداختن اولین بمب اتم!
+ یعنی جنایت کردند، بمب اتم انداختند، مردم را بیچاره کردند، بعد چون فاتح بودند، شدند همه کاره دنیا؟
- البته من کشورهای شروع کننده جنگ را تطهیر نمیکنم، آنها هم جنایت کردند، اما اینکه تنها تهدید بزرگ دنیا، بشود همه کاره، واقعاً خندهدار نیست؟!
تازه خوب است بدانید که درست است بعد از جنگ جهانی دوم، دادگاه بینالمللی تشکیل شد، اما فقط شکستخوردهها در دادگاه محاکمه شدند.
+یعنی امریکا بابت انداختن بمب اتم!!!!!!!!!!!!!!!!
- دقیقاً کسی به این کشور نگفت بالای چشمت ابروست!
و احتمالاً مکانیسم شورای امنیت هم که میدانید چیست؟! 5 عضو دائم دارد و 10 عضو غیردائم. در مسائل مهم، باید اکثریت شامل 5 عضو دائم، به آن رأی مثبت بدهند و آن 5 عضو دائم، هر کدام به تنهایی قادرند، رأی مثبت 14 عضو دیگر را ملغی کنند، به همین راحتی! حالا جدیداً در تفاسیر، رأی ندادن، دیگر به معنای حق وتو نیست.
۶- این را هم بدانید بد نیست که نظام امامت که در اسلام جریان دارد و در رأس نظام سیاسی اسلام است، بر طبق تقسیمبندی انواع حکومت توسط غربیها، جزو فردگراها و دیکتاتوری است... تازه بعضیها با شیطنت میتوانند آن را پادشاهی و موروثی هم قلمداد کنند...
همیشه گفتهاند و شنیدهایم قانون بد، بهتر از بیقانونی است، این گزینه را هم قبول دارید؟
ادامه دارد...
والعاقبة للمتقین
قسمت اول همین بحث: یک مثال ساده
سلام
یجورایی آدم میگه آسمون همه جا همین رنگه و این بر می گردد به ذات بشر ولی یک چیزهایی را آدم نمی فهمد و با عقل جور نیست و یک جای کار می لنگه .
ولی تاریخ سراسر از عبرت هست و تکرار و بی شک هر انحصار منجر به فساد و فساد با خود تباهی می آورد.
و شما درست اشاره کردید تاریخ را فاتحان می نویسند ...
و تا اینحا دقیقا موافقم قانون بد ، بهتر از بی قانونی است.