بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

مفتخرم

۱۴۰۰/۱۱/۱۱

بسم الله الرحمن الرحیم
آقا جانم سلام
اگر روزی در این شهر، از کنارم گذشتید، کاش بدانم از کنارم چه کسی عبور کرد.
و کاش زمانش برسد: انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا

می‌توانم بگویم حالا بیش از یکسال است با این کتیبه زندگی می‌کنم. بعد از محرم که تابِ خالی‌شدن دیوارهایم را نداشتم، مهمان دیوارم شد و آنقدر ماند که حالا میزبان همیشگی این است. باز هم فقط محرم از دیوار اتاق پایین آمد و فاطمیه، کتیبه مشکی جایگزینش شد. کتیبه صلوات فاطمی...
مادرم زهراست و افتخار می‌کنم طبق علم پزشکی امروز، ژن ایشان در وجودم هست.

دوماه پیش، این پست را نوشتم و دیروز منتشر شد. کسی وارد زندگی‌ام شده و مرا به چالش کشانده که دارد همه عقایدم را شخم می‌زد.
شخمش را زد، گیرهای اعتقاداتم را برطرف کرد، همه حفره‌های بدون جواب، برایم پر شد، اما او تغییری نکرد


برای من سؤالاتش، دلیلی بود که بروم دنبال جواب‌هایی بگردم. پیدا کنم و کردم.
اما وقتی رسید به تمسخر، وقتی خودش هم نفهمید چطور می‌توان امام را قبول داشت و او را بدعت‌گزار نامید،
وقتی فکر کرد قرآن مجید با ۷۰ بطن، کتابِ خودآموز است و معلم نمی‌خواهد، به اینجا رسید.

تمام گیرش منیت بود که «من می‌فهمم، بدون نیاز به هیچ‌چیز
معلم که نمی‌خواهم، حتی لازم نیست زبان عربی بدانم... خودم می‌فهمم.»
هر جا هم مستند به حدیث کردم، مسخره کرد،
و بدون دلیل، آن را سست نامید. حتی حدیث متواتر.

چندبار گیرش انداختم در کوچه پس‌کوچه‌های تفکر؛ آنجا که افکارش او را بن‌بست رساند. وقتی به کنج رسید، تسلیم شد. اما وقتی از محاصره دست کشیدم، باز هم ان‌قلت‌ها شروع شد..

و یادش رفت، تفکر، تدبر، تعقل و تفقّه، همه از وظایف قلب است، نه مغز. برای همین حضرت حق می‌گوید: «...فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ...»۱

و در جای دیگر نهیب می‌زند «...لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا...»۲

جای دیگری می‌فرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»۳
فقاهت، مرتبه قلبی است، جایی که استدلال گاهی رنگ می‌بازد و ادراک جای آن را پر می‌کند.
خیلی از مفاهیم غیب، نه به تعقل و تفکر که تفقه می‌شود.
من نمی‌توانم کرامت را انکار کنم، لمس حضور امام را از یاد ببرم و یادم نمی‌رود خدای متعال همه ما را دوست دارد، اما دردانه‌اش سیدالشهداء است و الوتر الموتور

کسی اگر معصومین را در کنارِ و عرض حضرت حق (سبحانه و تعالی) بداند، قطعاً مشرک است و شرک خفی از راه‌رفتن مورچه‌ای سیاه بر روی سنگ سیاه و در شب سیاه، مخفی‌تر است.
چنانچه نوشتن در ظاهر با انگشتان آغاز می‌گردد و اعصاب آن را به حرکت در می‌آورند و مغز می‌گوید و فرمان می‌دهد.


مقدرات الهی به دست معصومین سپرده شده‌است و ایشان آنقدر خالص هستند که واسطه فیض شوند، انگونه که امام هادی(علیه‌السلام) در زیارت جامعه کبیره، برایمان خوانده...
اینها نه شرک است و نه کفر، حرف حق است.

ذکر علی (علیه‌السلام) عبادة است، چون محبوب اوست و حضرت حق (سبحانه و تعالی)، جلوه‌ای از خود به او بخشید...
و شاید ذکر علی(علیه‌السلام)، ذکر همان الله (جلّ جلاله) است که یکی از صفاتش علی است.
شاید ما بد خوانده‌ایم که فکر کردیم منظور از ذکرُ علیٍ، امام اول است.
هر چند فرقی ندارد.
مگر نه این است که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)مستغرق در خدا بود و ذکر و یادش فقط ما را یاد حضرت حق (جلّ جلاله)می‌اندازد؟
مگر ایشان نبود در سجده‌های طولانی، که فقط او را صدا می‌زد...
و مگر در قبله، دنیا نیامد و در محراب عبادت برای او شهید نشد؟! کسی که همه زندگی‌اش، بندگی است.
علی(علیه‌السلام) جلوه بندگی است و یادآوری جلوه‌های بندگی، عبادت است.

و

برای او

دعایش کردم، استعفار کردم و دیگر تابِ شنیدن تمسخر نداشتم.
باشد حضرت حق (سبحانه و تعالی)، اگر لیاقتش را دارد نور اهل‌بیت را بر دلش بتاباند...

مخاطب خاص: نظرتان را نمی‌خوانم. اگر بخوانم هم تأیید نمی‌شود یا جواب‌داده نمی‌شود. حدّ ولایت‌فقیه را بلدم. نظرات آخرتان در ایتا را اصلاً نخواندم، نه تمسخرتان به کارم می‌آید و نه تشکرتان؛ تغییر اسم هم راه  به جایی نمی‌برد. آدم‌ها را احمق فرض نکنید که وقتی اسمتان را تغییر می‌دهید، نفهمند. بدجور سوتی می‌دهید. با تغییر جنسیت و نظرگذاشتن با نام یک خانم هم بیش از قبل، تابلو هستید.

نخواندنش، نه توهین‌است و نه تمسخر. روح لطیفم دیگر در برابر توهین و تمسخرهایی که شما توهین و تمسخر نمی‌دانید، تاب ندارد.
دخترم، زنم با تمام لطافت و طرافتش... و گوهرِ لطیفِ دوست‌داشتنی‌ام، تماماً مملو از حب مادری است که با ۴ بچه قد و نیم‌قد، دعا می‌کند «اللهم عجل وفاتی»

زن‌ها در میدان مبارزه، علم و ابتلاء مقاوم‌اند، خیلی بیشتر از مردها؛ خم می‌شوند و نمی‌شکنند. اما اگر آن‌ها را با باد تمسخر و توهین آزار دهیم، روحشان ترک برمی‌دارد!
ظلم‌کردن بیش از هر چیزی زن را نابود می‌کند.
و ظلم یعنی به ناحق، کسی را آزردن، آن هم از کسی که توقع داری حریمت را حفظ کند. هر چند توقع بی‌جایی است از کسی که به حرف، امام را قبول دارد، اما در اعتقاد، او را العیاذبالله بدعت‌گزار می‌داند.

انحراف از کم شروع می‌شود.
کاش قبل از بحث، به یادتان می‌انداختم، از شیعه و تفکراتش برحق نبود، شما اینجا ننشسته بودید تا تفکرات شیعه را زیر سوال ببرید.
تاریخ بخوانید، آنچه تا به امروز، پیروز شده، انقلاب‌های شیعی است، وگرنه سایر مسلمین با حسبنا کتاب‌الله، جز خزیدن در گوشه خانه، چیزی ندارند...۴

و فریاد امام است که خون شیعه را به خروش می‌آورد: هل من ناصر ینصرنی
همین امروز اگر لبنان و سوریه و عراق توانست و فلسطین هنوز نتوانسته، به برکت نام سیدالشهداء(علیه‌السلام) است...
حتی یمن هم اوضاعش از فلسطین بهتر است که نه ۱۲ امام، ۴ امام بیشتر ندارند، اما سیدالشهداء(علیه‌السلام) بینشان است.

والسلام علی من اتبع الهدی


پ.ن:

۱- ...و آنان که در دلشان میل به باطل است از پی متشابه رفته تا به تأویل کردن آن در دین راه شبهه و فتنه‌گری پدید آرند؛ سوره آل‌عمران ـ آیه ۷.

۲- آن‌ها قلب‌هایی دارند که با آن نمی‌فهمند؛ سوره مبارک اعراف ـ آیه ۱۷۹.

۳- آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!؛ سوره مبارک محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) ـ

۴- انقلاب تعریف دارد. بحث اقل و اکثر نیست. بحث این نیست که شیعه اقلیت مسلمین است.

بحث تعداد حکومت‌ها هم نیست.

حرف درباره انقلاب بود، درباره موج خیزش مردم! موج مخالفتی که از مردم آغاز می‌شود. اگر به استبداد، دیکتاتوری یا تعداد حکومت‌هاست و این معنای حق‌بودن است، که آمریکا و کشورهای غربی، حق هستند که بیشتر جهان را تحت سلطه دارند.

نظرات (۲)

  • تار و پود √
  • انشالله که این همه وقتی که برای بحث باهاش گذاشتید تکلیفتون رو مشخص تر کرده باشه

    پاسخ:
    سلام علیکم
    الحمدلله بله
  • تار و پود √
  • سلام علیکم و رحمت الله

    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.