صداقت
بسمالله الرحمن الرحیم
مولای من کاش تفریحمان، خوشگدرانیمان، سکوتمان و... همه در جهت رضایت باشد، و لاغیر
دنبال فان میگشتم، سرگرمی، یک تفریح که فکر و خیالم را از همه چیز فارغ کند.
اول دو را دیدم و بعد یک... جابجایی شاهزاده
خلاصه داستان یک و دو را روی هم بگذاریم، میشود دو همکار و نانوای ساکن شیکاگو که بالاخره هر کدام به عشقشان میرسند و انقدر پولدار میشوند که در خواب هم نمیدیدند.
لایههای پنهان عمیقتری هم دارد که مفصل دربارهاش حرف زدم.
در جابجایی شاهزاده1، پیرمردی، در جای جای داستان حضور دارد که نقش پری را بازی میکند. به همه کمک میکند بهترین خودشان باشند، در تصمیمگیرهای حساس، کفه را به سمت راه صحیح، سنگین میکند.
گاهی اعانه جمعکن کلیساست، در جایی جورابفروش، یکجا از خدمه کاخ سلطنتی است و اخرش هم یکی از مهمانان جشن عروسی!
و چرا دیدمش...
از این زاویه دیدمم که اتفاقاتی در زندگی، درست در وسط مشکلات میافتد که باید قدرش را بدانیم.
بیخیالش نشویم.
برای انچه درست است تصمیم بگیریم و برایش تلاش کنیم.
راست بگوییم که راستی، تنها چیزی است که ما را خوشبخت میکند.
درباره عشق و غیر قابل کنترل بودنش هم صحبت کردیم!