موانع!
۱۴۰۱/۰۹/۱۴
بسمالله الرحمن الرحیم
یک روز از بزرگواری به نام فرزانه پزشکی نوشتم که روز اول ربیعالاول، بالاخره روحبزرگش به آرامشرسید.
با یک واسطه و نقل به مضمون، سخنی را از همسرش نقل میکنم: فرزانه نمیتونست یه جا آروم بشینه. مدام در حال فعالیت بود. خیلیها جلوشو میگرفتن، چون فکر میکردن دنبال جایگاه و مقامه... میترسیدن جاشون رو بگیره. اما فرزانه اصلا اهل یه جا موندن نبود.
خواهش میکنم اگر کسانی مثل اون رو دیدین، راه رو براشون باز بذاریم، سنگ نندازیم جلوی پاشون. اونا همه کار میکنند، اما دنبال جایگاه، پشت، مقام، منصب و میز و صندلی نیستن.
اضافه نوشت:
بهشون پستو مقام و جایگاه و... رو هم بدی، پس میزنند. فقط دنبال انجام تکلیفند. که اگر دنبال اون نبودن، خیلی بیشتر از شمای مسئول، رزومه کاری و فعالیت و سابقه و بیمه داشتند...
والعاقبة للمتقین