بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

طاقچه دیگران

۱۴۰۲/۰۵/۱۲

بسم الله الرحمن الرحیم

۱۴۰۰/۸/۱

اینجا از طاقچه گفتم و نوشتم. از مزایایش، از مدیریت هزینه و... مال حدود دوسال پیش است. تقریباً هم دو ماه بعد از اینکه خودم تهش را درآوردم، درباره‌اش نوشتم. همین‌قدر سریع... کار خوب فرهنگی را باید تبلیغ کرد، اشاعه داد.

در همان پست گفتم هیچ‌چیز، کتاب کاغذی نمی‌شود. اما گاهی هزینه بالا، جای کم، مستأجری، کیف سنگین و هزار اتفاق دیگر، آدم را مجبور می‌کند که به جای کتاب کاغذی، کتاب الکترونیک را ترجیح دهد. با طاقچه داشتم زندگی می‌کردم. 

البته به این معنا نبود که دیگر کتاب کاغذی نخرم، سراغ کتابفروشی نروم،  در میان کتاب‌ها گردش نکنم...

اما خیلی جاها به دادم رسید. توی اتوبوس، مترو، قطار، تاکسی... صفحه کتاب هم گم نمی‌شد. وقتی قرار بود در متن کتاب جستجو کنم، خیلی راحت‌تر به نتیجه می‌رسیدم و...

*

۱۴۰۲/۵/۳

اول که خبر را دیدم، باور نکردم، مطمئن بودم فتوشاپ است، کسی قصد زمین زدن طاقچه را دارد... می‌خواستند خرابش کنند. رفتم توی پشتیبانی و با کلی علامت سؤال زدم که این عکس واقعی است! از ته دل دوست داشتم که برایم بنویسد بله، سوءاستفاده است وبه زودی بیانیه اعتراضی‌مان منتشر می‌شود...

بعد هم این پست را نوشتم.

*

۱۴۰۲/۵/۱۲

 ۴روز گذشت.

کلی کاربر پیام فرستادند.

میانگین امتیازش در بازار پایین آمد،

انتشارات‌های مختلف، در نامه‌های رسمی قطع همکاری اعلام کردند.

انتشارات حاج قاسم، ۴ بار زنگ زد و بی‌جواب ماند.

بعد ۴ روز، یک بیانیه داد.

*

در حقوق، یک تقصیر داریم، یک قصور!

تقصیر وقتی است که طرف کوتاهی کرده،

اما قصور، به فعل و عمل شخص برنمی‌گردد. اما کوتاهی است.

فرض کنیم کارمندان بودند، خارج محیط اداری. (حالا بماند که حیاط عمومی که نیست... ساختمان اداری است که حتماً نگهبان هم دارد.) قطعاً دیوار بیرونی هم جزو محیط است که حق طذاحی و کشیدن لوگو را دارند، وگرنه اگر جزو فضای مشاع بود، نمی‌توانستند چنین کاری کنند.

یک کارمند قرار بوده برود، نه بقیه آن‌هایی که بدون حجاب، عکس انداختند.

برفرض:

شخص حقوقی طاقچه، مخالف این حرکت بوده

تابع قوانین است و تخطی را نمی‌پذیرد.

می‌توانست بعد از انتشار این عکس (بعد از یک شیطنت رسانه‌ای) همان روز اول، قبل از بیانیه ۵۰ انتشارات برای فسخ قرارداد، با تأکید بر پیروی از قوانین جاری کشور از اینکه بخشی از کارمندانش در محیط اداری، از نام و هویت این پلتفرم فرهنگی، سوء استفاده سیاسی کرده از عموم مخاطبان عذرخواهی کرده و تأکید می‌کرد که با خاطیان برخورد خواهد کرد.

اما با بیانیه‌ای که حکم نوشدارو پس از مرگ سهراب را داشت، نشان داد که عملاً کار آن کارمند سابق را تأیید کرده و هر کسی هم که اعتراض کرده، به خودش مربوط است و هر کس هم فسخ کند، خارج از قرارداد است...

این یعنی همراهی با بی‌قانونی

یادمان باشد در زیارت عاشورا می‌خوانیم: و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعاً

والعاقبة للمتقین


پ.ن:

۱. دزیره‌بانو جانم! به نظرم رسید بحث فراتر از یک نظر در زیر پست وبلاگ شماست، این بود که در قالب پست مستقل، منتشرش کردم. شرمنده بزرگوار... (ابتدای بحث حقیر و دزیره بانوجانم را می‌توانید در پست لینک‌شده بخوانید.)
۲. عین ۴ روز را صبر کردم. گفتم صبر می‌کنم. اما بعد از این رفتار متکبرانه، حذفش کردم. وقتی که فیلتر شد و بعد با تعهد، آزاد شد، دیگر نداشتمش که برایم پیام بفرستد. امیدوارم پیگیری حقوقی انجام شده و خسارت امثال حقیر داده شود.

۳. یک دعا می‌شود برایم بکنید در همین شب!

نظرات (۵)

سلام عزیزم 

اتفاقا خیلی دلم میخواست در موردش پست بذارم ولی واقعا فرصت مدیریت بحثش رو نداشتم

خیلی مشتاقم نظرات رو بخونم

پاسخ:
علیک سلام بانوجانم 
لطف دارید.
اما وبلاگ حقیر، خیلی نظر بذارن، نهایت ۵ تا...

 یکسری تو گروهی که جمعی قلم بدست هستیم، دعواهایمان را کردیم و تمام🤐😄

نقل قول از وبلاگ خودم:

در ماجرای طاقچه دو طرف تقصیر داشتند. از این سو، ناشران انقلابی بدون اینکه تذکر بدهند یا از مدیریت طاقچه توضیح بخواهند، فوری قهر کردند و رفتند. از آن سو بیانیه‌ای که طاقچه بیرون داد بوی پشیمانی نمی‌داد که هیچ، از موضع قلدری حرف می‌زد! این وسط وزارت ارشاد هم از خواب خرگوشی درآمد و بعد از سال‌ها یادش افتاد که طاقچه مجوز ندارد! به این بهانه طاقچه را بستند و یک روز بعد دوباره باز کردند و ما همچنان انگشت به دهانیم.

 

امّا چرا با حذف کردن طاقچه از سوی کاربران موافق نبودم و نیستم؟ برخلاف آنچه ما فکر می‌کنیم، این کار عرصه را برای جولان‌دادن بیشتر طاقچه فراهم می‌کند و این پیام را به آنها می‌دهد: کاربران انقلابی جل و پلاسشان را جمع کردند و رفتند، حالا دستمان بازتر است! ترجیح می‌دهم بمانیم و از سکوی بومی کشور مطالبه کنیم تا قوانین جاری را رعایت کند و به اصل شرعی و قانونی حجاب احترام بگذارد، تا اینکه بدون خداحافظی برویم! هرچه باشد، نان و نمک این آب و خاک را خورده و موظّف است به هنجارها پایبند باشد.

پاسخ:
سلام علیکم بزرگوار 
ممنون از نظرتان و اما چند نکته:
۱- ناشران انقلابی بعضا درخواست توضیح کردند و طاقچه جوابی نداد. مشخصا انتشارات حاج‌قاسم بعد از چهار بار تماس بی‌پاسخ، بیانیه داد.
۲- طاقچه بدون مجوز، نمی‌توانست فعالیتش را شروع کند. آنچه که از جمیع اخبار فهمیدم، این بود که مجوز نیاز به تمدید داشته و این کار انجام نشده است.
۳- طاقچه امکان حذف کاربری نمی‌دهد. مطالبه می‌کنم، ولی علی‌الحساب حذف کردم. چون در فضای اپلیکشن تعداد کاربر و نصب فعال، حرف اول را می‌زند و پشتوانه برنامه محسوب می‌گردد.
۴- با احترام، مطالبه کردن وقتی هنوز دارید کما فی‌السابق، استفاده می‌فرمایید، عملا جدیت مطالبه گری را پایین می‌آورد. 
یه مثال کمی بی‌ربط: زنی که درخواست نفقه می‌کند، اما همچنان زن خانه است و همه چیز سر جایش هست، مرد نفقه‌اش را می‌دهد؟
نه
می‌گوید او اگر جدیت داشت، لااقل می‌رفت و از بیرون در اعتراض می‌کرد...

لطف کردید بابت بیان دغدغه‌هایتان
مستدام باشید

  • مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏
  • افراط و تفریط هردو یه نتیجه می‌دن، نه اون برخورد فیزیکی زشت و بی حساب گشت ارشاد و نه تساهل و گذشت بی‌موقع مثل حوادث اخیر.

    در مقابل این عمل طاقچه باید با قاطعیت برخورد کرد ، چون کتاب و کتاب فروشی یه زمینه فرهنگی هست که اگه سنگرش توسط غربگرایان فتح بشه فاتحه فرهنگ ایرانی و اسلامی رو باید خوند، کما اینکه در این مدت کلاس‌های غیرحضوری روی نسل جدید کار کردن و انحراف عجیب و بزرگی رو تو نوجوان‌ها ایجاد کردن.

    این دیگه شخص نیست که بگیم هشتک نه به اعدام بزنن، باید چنان نقره داغش کنن تا نهاد مشابه‌ دیگری جرات این کار ها رو نداشته باشه.

    پاسخ:
    سلام علیکم بزرگوار
    ممنون از نظرتان...
    متاسفانه در مقابل قانون، کلا تفریط هستیم. قضیه مهسا امینی بعد یکسال کامل مشخص شد یک کار برنامه‌ریزی شده بود که چنین اتفاقی بیفته، وگرنه ریاست فعلی قوه قضائیه، کلا باب تسامح را باز کردند
  • اقای ‌ میم
  • من فکر میکردم نوعی گردنکشی برای نظام است کارشون

    ان شاء الله به اون چیزی که میخواید برسید

    پاسخ:
    سلام علیکم بزرگوار
    دقیقاً همینه...
    ممنون بابت دعایتان
  • دُردانه ‌‌
  • پاسخ:
    سلام عزیزدل
    ممنونم
    البته جناب علیرضا محبت کرده بودند و پست‌شان را به عنوان نظر، زیر همین مطلب، درج کرده بودند.
    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.