طاقچه دیگران
بسم الله الرحمن الرحیم
۱۴۰۰/۸/۱
اینجا از طاقچه گفتم و نوشتم. از مزایایش، از مدیریت هزینه و... مال حدود دوسال پیش است. تقریباً هم دو ماه بعد از اینکه خودم تهش را درآوردم، دربارهاش نوشتم. همینقدر سریع... کار خوب فرهنگی را باید تبلیغ کرد، اشاعه داد.
در همان پست گفتم هیچچیز، کتاب کاغذی نمیشود. اما گاهی هزینه بالا، جای کم، مستأجری، کیف سنگین و هزار اتفاق دیگر، آدم را مجبور میکند که به جای کتاب کاغذی، کتاب الکترونیک را ترجیح دهد. با طاقچه داشتم زندگی میکردم.
البته به این معنا نبود که دیگر کتاب کاغذی نخرم، سراغ کتابفروشی نروم، در میان کتابها گردش نکنم...
اما خیلی جاها به دادم رسید. توی اتوبوس، مترو، قطار، تاکسی... صفحه کتاب هم گم نمیشد. وقتی قرار بود در متن کتاب جستجو کنم، خیلی راحتتر به نتیجه میرسیدم و...
*
۱۴۰۲/۵/۳
اول که خبر را دیدم، باور نکردم، مطمئن بودم فتوشاپ است، کسی قصد زمین زدن طاقچه را دارد... میخواستند خرابش کنند. رفتم توی پشتیبانی و با کلی علامت سؤال زدم که این عکس واقعی است! از ته دل دوست داشتم که برایم بنویسد بله، سوءاستفاده است وبه زودی بیانیه اعتراضیمان منتشر میشود...
بعد هم این پست را نوشتم.
*
۱۴۰۲/۵/۱۲
۴روز گذشت.
کلی کاربر پیام فرستادند.
میانگین امتیازش در بازار پایین آمد،
انتشاراتهای مختلف، در نامههای رسمی قطع همکاری اعلام کردند.
انتشارات حاج قاسم، ۴ بار زنگ زد و بیجواب ماند.
بعد ۴ روز، یک بیانیه داد.
*
در حقوق، یک تقصیر داریم، یک قصور!
تقصیر وقتی است که طرف کوتاهی کرده،
اما قصور، به فعل و عمل شخص برنمیگردد. اما کوتاهی است.
فرض کنیم کارمندان بودند، خارج محیط اداری. (حالا بماند که حیاط عمومی که نیست... ساختمان اداری است که حتماً نگهبان هم دارد.) قطعاً دیوار بیرونی هم جزو محیط است که حق طذاحی و کشیدن لوگو را دارند، وگرنه اگر جزو فضای مشاع بود، نمیتوانستند چنین کاری کنند.
یک کارمند قرار بوده برود، نه بقیه آنهایی که بدون حجاب، عکس انداختند.
برفرض:
شخص حقوقی طاقچه، مخالف این حرکت بوده
تابع قوانین است و تخطی را نمیپذیرد.
میتوانست بعد از انتشار این عکس (بعد از یک شیطنت رسانهای) همان روز اول، قبل از بیانیه ۵۰ انتشارات برای فسخ قرارداد، با تأکید بر پیروی از قوانین جاری کشور از اینکه بخشی از کارمندانش در محیط اداری، از نام و هویت این پلتفرم فرهنگی، سوء استفاده سیاسی کرده از عموم مخاطبان عذرخواهی کرده و تأکید میکرد که با خاطیان برخورد خواهد کرد.
اما با بیانیهای که حکم نوشدارو پس از مرگ سهراب را داشت، نشان داد که عملاً کار آن کارمند سابق را تأیید کرده و هر کسی هم که اعتراض کرده، به خودش مربوط است و هر کس هم فسخ کند، خارج از قرارداد است...
این یعنی همراهی با بیقانونی
یادمان باشد در زیارت عاشورا میخوانیم: و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعاً
والعاقبة للمتقین
پ.ن:
۱. دزیرهبانو جانم! به نظرم رسید بحث فراتر از یک نظر در زیر پست وبلاگ شماست، این بود که در قالب پست مستقل، منتشرش کردم. شرمنده بزرگوار... (ابتدای بحث حقیر و دزیره بانوجانم را میتوانید در پست لینکشده بخوانید.)
۲. عین ۴ روز را صبر کردم. گفتم صبر میکنم. اما بعد از این رفتار متکبرانه، حذفش کردم. وقتی که فیلتر شد و بعد با تعهد، آزاد شد، دیگر نداشتمش که برایم پیام بفرستد. امیدوارم پیگیری حقوقی انجام شده و خسارت امثال حقیر داده شود.
۳. یک دعا میشود برایم بکنید در همین شب!
سلام عزیزم
اتفاقا خیلی دلم میخواست در موردش پست بذارم ولی واقعا فرصت مدیریت بحثش رو نداشتم
خیلی مشتاقم نظرات رو بخونم