بسم الله الرحمن الرحیم
ان‌شاء الله فقط برای او، در مسیر او و برای رضای او بنویسم.

اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ
خداجونم!
روز اولی که تو عالم ذر، نگام کردی و گفتی تو هم برو دنیا، برام برنامه ریخته‌بودی یه جایی باشم، یه باری بردارم، یه کاری بکنم، مگه غیر اینه؟ منو بذار همونجا خداجون! دقیقاً همونجا...

بسم الله الرحمن الرحیم

باز هم اشتباه کردم... این جلسه روی قرار دیگری بود و خودم دعا کردم جور شود و شد.

باید کار خودم را بکنم، چیزی لایجتمعان نیست. کس دیگری باید برنامه‌ها را ردیف کند.

اگر قراری ندارم، به اعتبار دعوت احتمالی جلسه‌ای، نباید دعوت زیارت را رد کرد. اما اگر قولی در کار بود... خودشان بین قول و دعوت، جمع می‌کنند و اگر دعوت زیارت، مقدم بود، اولویت است به دعوت جلسه... 

وقتی قولی دادم، باید پای قولم بایستم. صاحب اصلی بلد است بین قول و دعوت، جمع کند.

وقتی کارت دعوت زیارت نیامده، قرارم را لغو نکنم. حتی وقتی بانیان اصلی جلسه نباشند. صاحب اصلی کس دیگری است.😭😭😭😭😭

جلسه جمعه قبل را رفتم، اتفاقا پرشور تر از جلسات قبل بود. ان‌شاء الله امروز، عازم سرزمین عشقم. الحمدلله سفر هوایی جور شد. قرار بود با بهترین همسفر دنیا برم. مادرم که تاج سر است و همه‌وجودم. اما خدای متعال، توفیق خدمت به مادر را نداد.😭 مادر یک جوری مریض شدند که توان جسمی سفر ندارند.

هر چند قرار بود پیاده نرویم... خدای متعال شاهد است که راضی بود که حتی قدمی برندارم، ولی در خدمت مادر باشم.

حلال بفرمایید و دعا 

ان‌شاءالله نایب‌الزیاره بزرگواران هستم

والعاقبة للمتقین 


پ.ن

امسال خیلی به این در و آن در زدم که خادمی جور شود. فکر کردم خادمی جای دیگری رقم خورده‌است...دلم خوش بود به خدمت مادر در سفر اربعین که بالاترین خدمت است. آن هم سلب توفیق شدم.

الخیر فی ما وقع

  • حاج‌خانوم

خادم

خانم جلسه‌ای

خدمت

موکب

نظرات (۱)

  • اقای ‌ میم
  • برای بنده خیلی دعا کنید

    پاسخ:
    چشم
    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.