منحصر به فرد
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت اول همین بحث، با یک مثال ساده مسئله ولایتفقیه را توضیح دادم.
و بعد این مقدمات، بیان شد و حالا برویم سراغ حکومت خودمان.
ISLAMIC REPABLIC OF IRAN
الف) یک حکومت استثنایی، نادر و خاص... هر چقدر هم بگردید توی همه کشورهای دنیا، نمونه و مثالش پیدا نمیشود. شاید هم اسم پیدا شود، هم نوع حکومت و ساختار سیاسیاش شبیه به ما نیست. هییییییییییییییییییییچ کشوری، ساختار حکومتی ما را ندارد.
ب) از کجا آمد این مدل حکومت، مگر میشود یک چیزی در عالم خلق کرد که کسی تا حالا ندیده باشد؟
مگر خلق بد است؟ مگر ابداع چیز بدی است؟ قبول دارم لزوماً هر خلق و ابداعی، خوب نیست، مثل کسی که بمب اتم را ساخت یا گیوتین را ابداع کرد.
توی همه کتابهای فقهی، غالب فقها درباره حکومت فقیه، صحبت کردهاند. خیلیها حرف زدهاند، از محقق کرکی، شیخ انصاری تا معاصرین. تازه بد نیست بدانید بهترین کتاب درباره جایگاه ولایت فقیه را جناب آقای منتظری نوشتهاند. بله! بله! همان آقای منتظری که همه میشناسیم.
در چند پست قبل، خلاصه و با یک مثال عقلی، ولایت مطلقه فقیه را ثابت کردم. به همین راحتی! اصلاً هم سراغ منقولات، احادیث و..، نرفتم. درباره اولیالامر هم حرف نزدم؛ رواة حدیث را هم بیان نکردم و...
به نظر مثال روشن، شفاف و واضحی بود. دوستان اگر در ضرورت وجود ولایت فقیه و چرا ولایتفقیه، سؤال دارند، در ذیل همان پست قبل مطرح کنند.
ج) حالا چرا خبرگان!؟ :/
برادر/خواهر گرامی...
پس کی؟ من و شما؟ گفتیم برویم نزدیکترین آدم، شبیهترین ادم به امام معصوم را انتخاب کنیم، من و شما علمش را داریم؟
پس با انتخابات، یکسری آدمی را که در این زمینه بیشتر اطلاع داشتند را انتخاب کردیم و گفتیم شما بروید صحبت کنید و هر وقت دودسفید بلند شد، ما قبول میکنیم.
د) اه! خیلی زرنگید... رهبری، شورای نگهبان را انتخاب میکند، شورای نگهبان، صلاحیت نامزدهای خبرگان را تأیید میکند، بعد آنها رهبر را؟ خندهدار نیست! ما را احمق فرض کردید؟
اولا رهبری فقط فقهای شورای نگهبان را منصوب میکند.
ثانیاً بقیه اعضای شورای نگهبان، با معرفی کاندیداها توسط رئیسقوه قضائیه، توسط مجلس انتخاب میشوند.
ثالثاً خود خبرگان، مسئولیت احراز صلاحیت نامزدهایش را گذاشته روی دوش شورای نگهبان! همین امروز هم اگر مصوب کنند ساز وکار دیگری مدنظرشان است، این روال، تغییر میکند.
مثلاً میتواند احراز صلاحیت را به جامعه مدرسین قم، بسپارد. میتواند یک شورا مشخص کند با اعضای حقوقی یا حقیقی که آنها این کار را بکنند. کلاً مجلس خبرگان رهبری، هر کاری که دوست داشته باشد، میتواند بکند و زیر نظر هیچکس نیست.
هـ) خب اصلاً از اولش چرا باید همچین چیزی باشد؟!
این دیگر قانون است. مگر شما قانون را قبول ندارید!؟
و) اصلاً از کجا این قانون اومد..؟ کلاً معترضم...
۴۳ سال پیش، مردم ایران از جان، مال، ناموس، آزادی و... شان گذشتند، رهبری امام را پذیرفتند و حکومت پهلوی را سرنگون کردند. بعد هم رأی دادند که حکومت بشود جمهوری اسلامی... اسنادش هم هست. همه گروهها هم حضور داشتند و ۹۸ درصد مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند. هر کسی هم مخالف بود، نوع حکومت پیشنهادی را پشت برگه رأیش نوشت... (تقریباً در هیچ حکومتی که سر کار آمده، نظر مردم مهم نبوده و نیست. یعنی هر گروهی که شورش کرده، جنگیده یا کودتا کرده و حکومت را دست گرفته، هر نوع حکومتی را که خواسته، بر سر کار آورده... تا بوده همین بوده و فاتحان، برای همه تصمیم گرفتند. با این حال امام خواست نظر مردم را بداند و گفت رفراندوم یا همهپرسی برگزار کنید. بماند که نظر مردم با این استقبال، شعارها، تظاهرات و... واضح بود. اما امام گفت مکتوب شود... بروید تاریخ تمام انقلابها، شورشها و کودتاهای دنیا را بخوانید و فقط یک نمونه بیاورید که فاتحان برای تعیین نوع حکومت، نظر مردم را پرسیده باشند.)
بعد امام دستور داد قانون اساسی نوشته شود.
پیشنویس قانون اساسی، سابقاً نوشته شده بود. یک انتخابات سراسری در کشور برگزار شد و ۷۳ نفر انتخاب شدند که توی سر و کله هم بزنند و درباره کلمه به کلمه قانون اساسی حرف بزنند.
هیچ محدودیتی برای رای دادن و نامزد شدن نبود. چون هنوز قانوناساسیای نبود همه میتوانستند در انتخابات شرکت کنند. البته چون همهپرسی نظام برگزار شدهبود میبایست نامزدان پایبند و وفادار به نظام باشند.
شرایط رایدهندگان:
- تابعیت ایران
- سن ۱۶ سال به بالا
- محروم نبودن از تمام یا برخی از حقوق اجتماعی
نامزدها
- تابعیت ایران
- قبول نظام جمهوری اسلامی و وفاداری به آن
- سن ۳۰ سال به بالا
- سرشناسی در حوزهٔ انتخاباتی
- آگاه از خصوصیات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و جغرافیایی منطقه
- محروم نبودن از تمام یا برخی از حقوق اجتماعی
این افراد حق نامزدی نداشتند:
- محجوران
- از مسئولین نظام پیش (۱۵ خرداد ۱۳۴۲–۲۲ بهمن ۱۳۵۷): نخستوزیران و وزیران، استانداران و معاونانشان، نمایندگان مجلس، سفیران، وابستگان
- ناظران انتخابات
- مسئولان حکومتی و کارمندان دولتی (ایشان باید برای نامزدی از منصبشان کنارهگیری میکردند)
خب! به نظرتان خیلی شرایط، پیچیده است؟ سخت است؟ خیالتان راحت که انواع و اقسام حزبها از نهضت آزادی و حتی حزب توده، نامزد شدند، صلاحیتشان تأیید شد، شرکت کردند اما رأی نیاوردند. کاملاً دموکراتیک.
این ۷۳ عضو محترم، ساعتها، روزها و هفتهها، بر سر کلمه به کلمه قانون اساسی، حرف زدند، بحث کردند، رأی گرفتند. آخرش هم با اینکه خودشان منتخب بودند و رأیشان کفایت میکرد، باز هم یک همهپرسی برگزار کردند و مردم به قانون اساسی رأی دادند.
تمام!
(متن کامل سر و کله زدنهایشان هم وجود است، واو به واو... با عنوان مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی، سند محرمانه هم نیست. خیلی راحت قابل دسترسی است.هر چند صفحه هم که بخواهید میتوانید پرینتگرفته یا در فلش داشتهباشید،)
ز) اعتراض داریم! به چه حقی برای ما تصمیم گرفتند و این نظام مزخرف را راه انداختند! ما بیشماریم...
هموطن!
خودشان انقلاب کردند، خودشان از همه چیز گذشتند، شکنجه شدند و بعد حکومت درست کردند. ساز و کارش هم همین است. کلاً معترضید! بسمالله...
بلندشوید، دست به کار شوید، انقلاب کنید، بعد هر گلی که خواستید سر خودتان بزنید...
البته در جریان باشید، کسانی که انقلاب کردند و کسانی که پیروی این تفکرند، بیکار نمینشینند که شما هر کاری دلتان خواست بکنید. انتظار دارید حکومتی که بابتش خون دادند را دو دستی تقدیمتان کنند؟
همان گونه که هیچ حکومتی در کل جهان، مخالفان را آزاد نمیگذارد. تازه ما خیلی خوبیم که هنوز بعد ۱۲ سال، یکسری از افراد، از فتنه ۸۸ دفاع میکنند. اگر زبانشان را بریده بودیم که الان دیگر کسی از شیخ اصلاحات و سیدی با عبای شکلاتی۱ حرف نمیزد.
یادتان هست چند سال پیش، تظاهراتی در آمریکا راه افتاد با عنوان جنبش وال استریت،۹۹%
سرانجامش چه شد؟ طرفدارانش به کجا رسیدند؟ آن همه ادم کجا رفتند؟
شما حتی یک خط خبر دیگر دربارهشان خواندید؟
میگویم چه شد! همهشان را خفه کرده و یا از هستی ساقط کردند. دانشجویش را اخراج کردند، کارمندش را بیرون کردند، بقیه را هم به خاک سیاه نشاندند، همهشان را در مهد دموکراسی دنیا، کشور آزادیبیان خفه کردند.
آنهایی که انقلاب کردند و بخشی از جمعیت حال حاضر کشور، این نظام قبول دارند، با تمام ضعفها، مشکلات... ایراد هم میگیرند. کسی هم به آنها نمیگوید بیسواد...
ما با جان و دل، پای انقلابمان ایستادهایم! شما میخواهید اسممان را بگذارید رادیکال، تندرو، عقبمانده، سنتی و... هر چه دلتان میخواهد بگویید... ما سالهاست با جمعیت میلیونی، هر سال در ۲۲ بهمن، جشن انقلاب میگیریم. ۹ دی، یک رفراندوم بزرگ بود... تشییع حاج قاسم هم به همه دنیا ثابت کرد مردم ما هنوز ایستادهاند، هر چند بعضیها ظاهرشان تغییر کردهاست!
همه مردم ایران را هم دوست داریم. این سرزمین مال همه ماست. وطن ماست و برای سربلندیاش، تلاش میکنیم. جای خالی هم نمیدهیم که برویم ان طرف آب...
ما با آرمانمان زندهایم، نفس میکشیم، دفاع میکنیم و انشاءالله در همین مسیر، شهید شویم.
تا آخر ایستادهایم
والعاقبة للمتقین
پ.ن:
۱- لطفاً کسی این صفت را توهین نداند. همان زمان برای ایشان آهنگی سروده و خوانده شد و این صفت برایشان استفاده شد، همگی هم کلی ذوق داشتند.
۲- با همه این احوال، یادمان نرود در این حکومت به اصطلاح صداخفهکن، رفقای آمریکا هم سر کار میآیند! ملت راحت بیقانونی میکنند و...
سلام
مَثل های زبان فارسی بی نظیرند و گاهی جای نوشتن ده ها کلمه را می گیرند !
... حرف حساب جواب ندارد ...