ارزشمندی ۲
بسم الله الرحمن الرحیم
در پست قبلی درباره ارزشمندی و دستورات الهی برای ممنوعیت دوستی، بیان شد.
رسیدیم به اینکه حضرت حق فرمود با کافر، اهل کتاب، منافق و ستمگر، دوستی نکنید.
خب
۴- پس چرا مثلاً جمهوری اسلامی، به ونزوئلا و کشورهای آمریکای لاتین، کمک میکند؟ مگر آنها کافر نیستند! حتی اهل کتاب هم نیستند... پس برای این مسئله، چه جوابی دارید؟
این خود بحث مفصلی است. اول اینکه بسیاری از کشورهایی که از حمایت معنوی و مادی ما برخوردارند، مستضعف و استثمارشدهاند، وظیفه ما است که حمایت کنیم. حمایت از مظلوم، همیشه اولویت دین بوده و هست... اگر لازم است آیاتش را بیاورم.
نکته دوم، بحث مفصلی در دین است که یکی از موارد مصرف مالیاتهای اسلامی برای کسانی است که ممکن است به دین جذب شوند. یعنی عناد ندارند، اما مسلمان هم نیستند. حضرت حق میگوید کمک کنید که جذب شوند. إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ... فقط صدقه برای این افراد است: فقراء، مساکین، کارگزاران جمعآورین زکات و آنهایى که مسلمان نیستند، ولى براى تألیف قلوب و جلب محبّت به آنها کمک میشود.۱۲
در قرآن کلمه صدقه، برای زکات هم استعمال شدهاست وقرینه معناییاش این است که در آیه مشخصاً موارد مصرف بیان و احصاء شدهاست. (انما در ابتدای آیه، ادات حصر است. یعنی این است و جز این نیست.) برای امر مستحب، خدا حکم احصائی نمیدهد. اصلِ دادن صدقه، مستحب است؛ اما وقتی بیان حکم میشود و موارد مصرف را معین میکند، یکی از قرینههایی است که فهمیده میشود که آیه درباره صدقه مستحب صحبت نمیکند و به معنای صدقه واجب، یعنی زکات است.
*
در مورد فوق هم نمیگوید رفاقت کنید، دست دوستی بدهید، بگویید و بخندید و معاشرت کنید، رازهایتان را بگویید، فقط میگوید کمک کنید. چه اینکه این بحث مؤلفة قلوبهم، مربوط به حکومت اسلامی است، نه فرد و شخص... برای روابط فردی، دوستی با غیر ممنوع است.
۵- احادیثِ بسیاری که ذکر شده که فقط به یک حدیث اشاره میکنم:
امام صادق(علیه السلام): کل من لم یحب فی الدین و لم یبغض فی الدین فلا دین له.
هر کسی که دوستی و دشمنیاش در راه دین نباشد، او را دینی نیست.۱۳
۶- سنتِ خاتمالانبیاء و جانشینان برحق ایشان هم همین است. با این افراد شاید بنا به ضرورت یا مصلحت یا تحبیبقلوب، معاشرت میکردند، اما رفاقت نه.
بالاتر از آن، کسی که عَلَمِ مبارزه با دین بردارد، در صف دشمنان قرار میگیرد و شمشیر میکشد، دیگر نسبتی با مسلمانان ندارد که آن را جزو خانوادهاش بدانند، آن را دوست خود بداند.
در سنت نیامده که پیامبراعظم(صلیالله علیه و آله و سلم)، هیچگاه یادی از عموهایشان ابولهب و ابوجهل و سایر بستگان کافرشان کرده باشند. برعکس بارها نقل شده از همسر عزیزشان حضرت خدیجه(سلام الله علیها) عموهایشان حضرت ابوطالب و حمزه سیدالشهداء(سلام الله علیهما) یاد کردند.
***
رفیق نشوید، دوست نشوید، معاشرت نکنید. اگر عَلَمِ مخالفت برداشت، هر چقدر هم آدم خوبی باشد، مهربان باشد و دوستداشتنی، رفاقت در اینجا معنا ندارد... بعد از مرگشان، ارزش مرور هم ندارند.
مبنای دوستداشتنتان بشود خدا، مبنای رفاقتتان بشود حضرت حق... رفاقت باید در دایره الهی باشد.
همه این حرفها را دیروز با خودم مرور کردم برای اینکه بفهمم ایراد کار کجا بود که نماینده کشورمان به راحتی در برابر اولین حریفش شکست خورد! چرا با این همه تمرین و تلاش و پشتکار، به نتیجه نرسید... گشتم و رسیدم به این مصاحبه و این حرفش... «کیمیا دوست قدیمی من است. او بعد از کسب سهمیه بلافاصله به من پیام تبریک داد و از این موضوع خیلی خوشحال شد. کیمیا تا ابد دوست من میماند.»۱۴
فتأمل
والعاقبة اللمتقین
۱۲- سوره مبارکه توبه، آیه ۶۰. (شماره پاورقیها ادامه پست قبل است.)
۱۳- بحارالانوار، ج۶۹، ص ۲۵۰. برای آگاهی بیشتر، مراجعه کنید به این مقاله، این هم مفصلتر از زبان مرحوم آیه الله مجتبی تهرانی.
۱۴- حضرت حق، قول داده کمک کند به هر کسی که تلاش کند. یعنی هر کسی که تلاش کند، به نتیجه میرسد. اما وقتی مسلمانی و ادعا کردی و دینمداری، با قواعد خدا زندگی کن. اگر از خدا کمک میخواهی، مبنایت بشود قواعد خدا... اگر خدایی بشوی، خدا بیش از آنچه تلاش کردهای به تو میدهد که فقط با دوسه سال تمرین و اولین حضور، قهرمان جهان بشوی.
۱۵- بغضهایی که در گزارشِ بازی مطرحشد را تأیید نمیکنم. اینکه در گزارشِ بازی حتی اسمش را نیاوردند، کار درستی نبود. مثل یک حریف خارجی باید با او برخورد میشد. مثل یک غیرایرانی، خیلی عادی و بدون حب و بغض. خبرنگار و رسانه باید بیطرفی را لحاظ کند.
همه این حرفها به این معنا نیست که من هم بگویم رفتی و لیاقت نداشتی و... بله، بد کرد، رودر روی ایران ایستاد. حتی اگر صمیمیترین دوستم هم بود، ارتباطم را با او قطع میکردم. اما هنوز هم فکر میکنم فریب خورد. فریب خورد که مصاحبه اول را با یقهاسکی و کلاهگیس روبروی دوربینها حاضر شد. سر این بازی، غصه خوردم، و هنوز دعا میکنم انشاءالله به وطن برگردد و جبران کند. مطمئنم اگر برگردد با آغوش باز از او استقبال میکنند.
به تعبیر برخیها، بازی باخت ـ باخت بود. حال کیمیا خوب نبود... :( حال ما هم.
و این نکته را هم در تحلیل یک خبرگزاری خواندم، لحن مقاله میتوانست آرامتر بیانشود، اما این تحلیل، کاملاً بهجاست: «نمیتوان او را ایرانی نامید، چون او مقابل نماینده ایران بازی کرد یعنی دوستدار سربلندی ایران نبود. مبارزه با حریفِ ایرانی، یعنی کیمیا مبارزهای را قبول کرد که یک طرف آن تلاش برای شکست ایران است. فردِ وطنپرست اگر ادعای ایرانیگری داشته باشد از خود میگذرد تا نام ایران در مراحل بالاتر مطرح بشود. کیمیا مُهره جریانی شد که ایرانی را در برابر ایرانی قرار میدهد. کیمیا حتی اگر محدودیت هم داشت، اما بین انتخاب خود و وطن، خودش را انتخاب کرد. او هویت ایرانی رو فروخت و دلخوش به نوشته کیمیای سه رنگ پرچم ایران روی کمربندِ رزمیاش است...
ما با هر چه در سیاست و روش اختلاف داشتهباشیم، در شهدایمان اختلافمان نداریم، همه شهدای ایران زمین... همه آنها برای نام اعتلای ایران عزیز، جانفشانی کردند.
نکته آخر: علیرغم حمایت ظاهری و کامل کمیته بینالمللی المپیک از پناهجویان یا همان پناهندگان و تشکیل تیممجزا، و دادن کارتهای سفید برای حضور مستقیم در المپیک برای ورزشکارانی که در مسابقاتِ کسبِ سهمیه، نتوانستند امتیاز بگیرند و دادن امکانات تمرینی، تا بحال در هیچدورهای از بازیهای المپیک، تیم پناهجویان حتی یک مدال هم کسب نکردهاست. شاید پست بعدی، مفصل به این مسئله پرداختم.😊
خواندن این یادداشت، خالی از لطف نیست.