پا به ماه
بسم الله الرحمن الرحیم
دو مقدمه:
۱. این مستند را جمعه، 23 مهر دیدم. نمیدانم در ساعت بدی که پخش شد، کس دیگری هم دیدش یا نه... اگر ندیدید، توصیه میکنم، ببینیدش...
چند سال است رهبر عزیزمان، امام خامنهای، مکرر، مرتب و پیوسته، بحث فرزندآوری را یادآوری میکنند. بحث تکثیر نسل، بحران جمعیت و حرفهایی شبیه به این. چقدر درباره جهاد خانمها گفتند.
نمیخواهم بقیه را متهم کنم. اصلاً نباید بقیه را متهم کرد. چرا باید کرد؟
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ـ بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است. سوره مبارکه قیامة/آیه ۱۴
هر کس اول باید ببیند چقدر ادعایش با عملش مطابقت دارد. چه کاری میتوانست بکند و نکرد!
ازدواج میتوانست بکند و نکرد؟
میتوانست دو نفر را بهم برساند و تعلل کرد!؟ امکان بارداری داشت و به هزاردلیل ریز و درشت، حاضر نشد؟ تشویق بقیه؟ کارفرهنگی؟ کمک مالی؟ آبرویی؟ کدام را میتوانست بکند و نکرد؟
خیلیها این روزها عملِ ولیفقیه را مستمسک قرار دادند و با آن، امثال حقیر را نوازش کردند، زدند... واگذارشان نکردم به خدا، چون اگر کسی، حرف ناحقی کسی بزند. اگر تهمتی به مسلمانی زده شود و به حضرتحق واگذارشود، ایشان بدجور حسابش را میرسد. نخواستم کسی چوب بخورد.
بخشیدم.
دلم دریا نیست، روحم هم بزرگ نیست. اما میدانم اگر کینه را با خودم حمل کنم، اگر غصه را دنبال خودم بکشم، اگر ناراحتی را توی دلم تلمبار کنم، این منم که سنگین میشوم، اذیت میشوم. پس بخشیدمشان.
مثل یک بالون که میخواهد اوج بگیرد و بالا برود.
هر چه زودتر آن کیسههای سنگین شن را پایین بیندازد، سریعتر بالا میرود... خیلی سریعتر.
*
۲. همیشه ادعایش را داشتم؛ اما چند سال است سعی میکنم در زندگیام تا جایی که میشود، میتوانم، اختیارش با من است، سعی کنم در برابر توصیههای آقایمان، جز چشم نگویم.
فحش خوردم، متلک شنیدم، دستم انداختند، تهمت خوردم... اما سعی کردم ثابت بایستم.
وقتی آقایمان گفتند استفاده از نرمافزار خارجی، وقتی مشابه داخلی داریم، کمک به ظلم است. گفتند بازی در زمین دشمن است، گفتم چشم. تا جایی که شد. شغل از دست دادم، طرد شدم، بحث کردم، استدلال ردیف کردم... کسی مثل من شد؟ نمیدانم
وقتی امامم، سال ۹۶ گفت حمایت از تولید ملی، سال بعد گفتند خرید کالای ایرانی... و بعد توضیح دادند پایبندیتان مثل تعصب به تیم فوتبال باشد، گفتم چشم...
برایم کلید واژه بود. با اینکه الحمدلله هیچوقت در هیچ دورهای از زندگیام، طرفدار هیچ تیم فوتبالی، جز تیم ملی کشورم نبودم، اما دیده بودمشان. اینکه وقتی تیمشان حتی ته جدول است، و این بازی را چه ببرند و چه ببازند، سقوط میکنند، اما با جان و دل تشویق میکنند، پس تلاش کردم.
با اینکه به اندازه کافی، قناس بودم. پاهایم به سایز قالبهای داخلی کفش نمیخورد، دستایم هم دراز بود و آستین همه لباسها، کوتاه بود. چند تایی لباس با آستینهای خارج از استاندارد برای خودم دوختم که دیگر حتی نیازی به آستینک پوشیدن هم نداشته باشم. وای نگویم از مصیبت پارچه ایرانی که نیست... کفش را هم خیلی دنبالش گشتم. چند چیز ضروری دیگر هم بود که با آن هم یک جوری کنار آمدم.
اگر واجب بود، گشتم ایرانی پیدا کردم. فکر نکنید ساده بود، نبود... برای من که نبود.
اگر واجب بود و ایرانی نبود، ناچار خارجی گرفتم؛ باز هم تلاش کردم لااقل اگر کالای ایرانی نیست، تولید ملی باشد. اگر گوشی تمام ایرانی پیدا نمیشود، لااقل اپل نباشد و GLX خریدم. ضررم هم خوردم. گوشی GLXام قبل از یکسال، با قاب از فاصله یکمتری از سمتِپشت، به زمین افتاد و مادربردش سوخت و تعمیر نشد، نه یکجا، دوجا، سه جا، هر جایی شد بردم و تعمیر نشد. قطعهاش نبود. بیخیال، این بار Gplus گرفتم. نمیشود اسمش را کالای ایرانی گذاشت، اما لااقل تولید ملی است.
اگر واجب نبود و ایرانی نبود، از خیر و شرش گذشتم.۱
حالا حرف اصلی:
اینجا درباره ولایت فقیه، حرف زدم.
در این پست و این پست، کمی مکانیسم انتخاب ولیفقیه را توضیح دادم.
در اینجا و پست دیروز هم صحبت شد که حجیت قول، فعل و عمل امام معصوم چقدر است!
با فرض اینکه الان ولیفقیه را قبول داریم، (اگر سوالی هست، در همان پست مربوطه سؤال را مطرح کنید.)
همان سؤال را تکرار میکنم، حرف ولی فقیه حجت است یا عملش؟
از عملِ ولیفقیه، حکم وجوب درمیآید؟
یعنی هر کاری که ولیفقیه کرد، ما هم باید انجام دهیم؟
چند تا از کارهایی که حضرت آقا انجام داده و میدهند را ما انجام میدهیم؟!
- معمولاً هفتهای دوبار کوه میروند.
-نماز شب میخوانند.
- حوزه درس خواندهاند.
- نعلین میپوشند.
- خانهشان خیابان پاستور است و زیرانداز حسینهشان زیلو است.
- و...
چند تا از این کارها را انجام میدهیم؟ چندتایش را انجام ندادیم تا حالا؟ چندتایش برایمان اصلاً مهم نیست؟
اگر این کارها را نکنیم، ما ضد ولی فقیه هستیم؟
نویسنده هیچ ادعایی مبنی بر اطاعت محض از ولایت مطلقه فقیه ندارد.
والعاقبة للمتقین
پ.ن:
۱. مجموعه کاملی از سؤالات و جوابها پیرامون کالای ایرانی را از منظر امام خامنهای را میتوانید اینجا بخوانید...
من تقریبا هر روز از جلوی در خونه شون رد میشم، از پشت در بهشون سلام میکنم...
نعلین نمیپوشم، خونه مون هم زیلو نمیندازیم،...
به نظرم موضوع اینه بعضی چیزها ظاهره، مثل طرح های مجلس یا دولت که مثلا میخوان جاده بسازن میگن طرح ساخت جاده با رویکرد اقتصاد مقاومتی و حتی تولید خیارشور رو یه اسم اقتصاد مقاوتی میزنن بهش، ولی وقتی قراره ساختارهای مالیاتی و بانکی و اقتصادی رو تدوین و اصلاح کنن، میرن از روی نسخه کپی ناقص ترجمه غلط غلوط غربی با روکش عنوان اسلامی خودزنی و خیانت میکنن.
کلی فرصت و امکان حیف میکنن، بعد ادعای اسلامی بودن و تابع بودنشون آسمون رو کر میکنه!
ضمنا چیزی که من بهش رسیدم اینه که هر وقت از ناحیه آدم های بی فکر و سطحی مورد تمسخر قرار گرفتم، راسخ تر شدم تو اعتقاد و عملم، چون تمسخر یه عده واقعا نشونه خوبی مبنی بر درست بودن اقدام و فکر و استدلال ماست و اتفاقا خوشحالم شدم.
*